جونگ کوک جذاب تو2

خلاصه چیزامو داخل اون 4 تا چمدون جا دادم خونوادم با اون شماره ها تماس گرفتن و همه چیز آماده شد من باید 3 ماه دیگه میرفتم کره. رفتم سوار هواپیما شدم و بازم وانشات و تصور کن خوندم من با وانشات ها و داستان هاشون(بی تی اس) زنده بودم داشتم به اینا فک میکردم که خابم برد و وقتی بیدار شدم نزدیکای ترکیه بودم (من نمیدونم پرواز ایران به کره چجوریه ولی خب میدونم پرواز مستقیم نداره)

رفتم و دیدم داخل یه ساختمون برام خونه اجاره کردن یبار عکس بیگ هیت رو دیده بودم بخاطرت همین دل تو دلم نموند بدو بدو رفتم و فهمیدم بله بی تی اس هم اونجاس. بعد رفتم داخل اتاقم و چن نفر وسایلام رو آووردن

رفتم آزمایشگاه و اونجا یه چیزی اختراع کردم که قرص بود. بردم پیش مدیر مدرسه و اونم برام بردش به نمیدونم کجا که معرفی بشه و فروش بره

برگشتم بیگ هیت و دیدم خیلی بدو بدو میکنن رفتم پرسیدم دیدم نیرو کم آووردن یه نفر مریض شده گفتم اگر اشکال نداره من میتونم کمک کنم گفت خیلی ممنون و منو برد یه جایی که دیدم بی تی اس هم هست خدایا حالا چجوری خودمو کنترل کنم جلو جونگ کوک حالا ول کن انتظار نداشتم نظرش بهم جلب بشه ولی اومد کنارم و گفت باید ایرانی باشی درسته؟ (علامت تو4 علامت کوک 5)4بله ولی از کجا فهمیدین 5چون حجاب داری وای اصلا حواسم نبود که شال سرمه 4 آها ببخشید چی شده که همه انقد بدو بدو میکنن 5 یکی از کار کنا مریض شده که کارش مهم بوده ولی انگار درس شده مشکل 4که اینطور 5 من باید برم خدافظ 4خدافظ بعدم یه دونه از اون خنده خرگوشیاش زد که من مردم و زنده شدم

رفتم کنم رفتم کمک که یهو درد بدی داخل شونم پیچید که باعث شد هر چی دستم بود بیوفته یه خانومی اومد طرفم گفت حالت خوبه گفتم نه شونم درد میکنه گفت صب کن تمرین که تموم شد برو منم صب کردم تا تمرین تموم شه بعد ازش یه آدرس گرفتمو رفتم اونجا و خوب شدم

داخل راه برگشت چن تا پسر اومدن طرفم سریع یکی شونو گرفتم و چاقو جیبیمو گذاشتم زیر گلوش ولی میدونستم که اون چاقو حتی پلاستیک هم نمی‌بره اون چن تا پسر دیگه خندیدن و دستم رو پس زدن و گفتن تو چند بانمکی یقه یکی شو گرفتم و 456446 مشت و لگد حوالش کردم و پرتش کردم طرف اونا یکیش اومد طرفم ببخشید میدونم که جای حساس کات میکنم ولی الان باید برم ببخشید کامنت بزارید تا پارت 3 هم بیاد دارم پشت سر هم مینویسم تا زود تر پخش بشه ولی اون دیگه به تستچی بستگی داره