چرا من زنده ام ۱۵ ( میراکلسی ولی متفاوت)

خب من شاید نتونم فصل دو این داستانو بزارم... ولی همه تلاشمو می کنم موندم بعد این داستان کدوم از داستان های تو ذهنم رو بزارم واسه همین ی نظر سنجی ساختم همه شرکت کننااااا با تشکر نویسنده خیلی باحال

اه آیشااااااا ایشا: چیه مری مری : کاگامی گفته میاین منو تو و آیشا و ادرین بریم بیرون؟ منم گفتم اره البته آیشا هم میاد واسه همین بپوش بریم 😂🎉 آیشا : مرییییی میکشمتتتتت مری: باشه بابا بیا اول بپوش بریم

آیشا : مگه چقد وقت داریم؟ مری بزار بپرسم چییییییییی فقط ی ساعتتتتتتتتت مری و آیشا: ( صدای جیغ) لباس آیشا : ی نیم تنه زرد + شلوار سیاه + رو دوشی زرد

لباس مری :

راستی تو پارت های قبل یادم رفت بگم آیشا ی دامن زرد هم پوشید با لباسش و مری لباسش کوچیک تر از داخل عکسه و تا زانو هاش میاد

میدونم کم بود ببخشید ولی خب یک بار دیگه یاد آوری می کنم یادتون نره تو نظر سنجی شرکت کنیناااا

بای باییی