امیلی یکدفعه با صدای جیغ مادر بزرگش از جا میپرد و به سمت اتاق مادر بزرگ میرود اما اتفاقی برای مادربزرگ نیافتاده دوباره کاغذ را نگاه میکند که رویش نوشته : این فقط یه اخطار بود نترس.
امیلی ماردش را بیدار میکند و ماجرا را بهش میگوید م.ب هم بیدار میشود وایدا ماجرا را برای او تعریف میکند
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
21 لایک
قشنگ بود. جالب هم بود بازهم بزار....
حاصل ذهن عجیب یه بچه 10 ساله بود
نمیدونم واقعا قشنگه؟؟؟؟
تولدت مبارک
:)
عالی بود
با اینکه ۲ سال گذشته ولی من خیس خیلی خوشم اومد
شت😂
و منی که بعد یک سال این تست رو دیدم و خوشم اومد
عرررررررررر🙂
تو منط
منی
یعنی چیییییی همش فیلم بودد چه وعضیه آخه...
اس.کلمون کردیییی؟؟
ولی باحال بود ممنون😘
نه چرا اخه؟
دیدن پدرش با چاقو کار اون یارو بوده؟
بعد فیلم بودهه😫
ناراحت شدم😕