امیدوارم خوشتان بیاد . اگر خواستید ادامه بدم لطفا نظر بدید .😍😘
صدای گریه ای آمد ، من رفتم در را باز کردم. اما هیچ کس آنجا نبود ، خواستم در را ببندم که ناگهان سبدی را دیدم که روی آن پارچه ای بود . پارچه را برداشتم ، نوزادی درون سبد بود . او را بغل کردم و او آرام گرفت و داخل خانه آوردم . ( خیلی کتابی شد یه لحظه 😪 ) وووییی چه گوگوولییی ..!! نکنه فرشته ای ...
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
های سوییتی!
میدونی کی کامنت میده؟مدیر یه کافه رستوران جدید!
اگه خواستی به کافه رستوران دراگون یه سری بزن.
_______________________________________________
صاری فور تبلیغ