ناشناخته ۲

بزن بریم😜⛓

فقط یه چیزی کاری به صحیح یا غلط بودنش نداشت باشین حتی امتیاز خب بزن بریم😜⚔🤦🏻‍♀️

اون صورتش به پنجره بود و تو نمی تونستی صورتش رو ببینی خندید و برگشت راشل:واییی یورا ترسوندیم(توجه:از اول گفتم که سوال خواهر بزرگته و تو خواهر دومی هستی) یورا:نگو که هالووین رو یادت رفته؟بابا فردا جشنه ها🤦🏻‍♀️ راشل :اوه اصلا یادم نبود یورا:خب پس زود اماده شو بریم خرید

آماده شدی یه لباس اسپرت(کلا عاشق اسپرت بودی)هودی سیاه با گوزن های قرمز_ شلوار مشکی چسبان‌ رفتی بیرون راشل:من آمادم😀💪🏼 یورا:خب بریم راشل:میشه ایندفعه با ماشین تو بریم؟ یورا:نه راشل:حالامیبینی

سویچ ماشین رو از دستش کشیدی و الفرار دویدی سمت ماشین و شوهرش شدی سوال رسید به ماشین با نفس نفس زدن بهت گفت یورا:بی....بیا...بیا بیرووون😩🤦🏻‍♀️ تو فقط با یه لبخند شیطانی نگاش میکردی هی تورو میکشید که بیای بیرون

هی تورو میکشید که بیای بیرون ولی تو مثل کوالایی که به درخت چسبیده چسبیده بودی آخرشم خسته شد و گفت:باشه بابا بهتره کار خودتو کردی ایش😨 تک خنده ای کردی راشل:ما اینیم دیگه رفتین داخل(صورتتون رو پوشونده بودین ناسلامتی دخترای بزرگترین باند مافیا کره بودین)داشتی لباسا رو نگاه میکردین

وای چه غلطی کردم خیلی زدم 🤦🏻‍♀️😩

راشل:اوففف یورا آخه چرا اومدیم اینجا؟اصلا هالووین به چه کارمون میاد؟هرکس مارو ببینه خودش میترسه😜💪🏼 یورا:اوف حالا چقدر غر میزنی خب حالا یه بار اومدیم بیرونا ایییش😒 همینجوری داشتی میرفتی که یکی از لباسا چشمت رو گرفت یه لباس خیلی خفن یه شلوار بود یه پاش گشاد بود اون یکی تنگ بود و یکم کوتاه تر بود لباسشم دکلته بود و تا بالای نافت و اونجا که نافت بود کمر بند داشت و یه کفش سیاه ورنی همه هم ست سیاه بود (تصویر بالا عکس لباستون هست که خریدی) خریدیش و اومدی بیرون داشتی تو دلت قربون صدقه خودت با سلیقه‌ت رو میرفتی که یهو به یکی برخورد کردی وقتی برگشت دیدی این اینکه اینکه همونه اره این کسیه که.....

تموم شد امیدوارم خوشتون بیاد و لذت برده باشین دوستون دارم کامنت یادتون نره لاوی ها😘😜💪🏼 یه چالش که باید تو کامنتا بگی :اگه به خودمون مشت بزنیم و دردمون بگیره قوییم یا ضعیف؟🤯خودمم موندم توش 😅