میراکلس معجزه ی عشق 13

مرینت: دوست ...آلیا : مری آدری !!!بیاااااا ،اا،آاا😧..... نینو: ده بیاااااااا، آااا ، آاااا ....واستا بینم چرا شما ها رو هم ولو این 😡. مرینت و آدرین: ما من ااااا .....اصلا اون چیزی که فکر می‌کنید نیست 😨. بوسته یه گاز به سیب تو دستش زد و گفت : واضح بود 😌.

(شب)مرینت: تیکی از نظرت درسته که با آدرین باشم آخه اون کت هست اما ما شدو ماث رو شکست ندادیم و ممکنه مثل قبل تبدیل به کت بلانک(یا بلنس) بشه (حقیقت اینه که اسم شرور شده ی کت و خوب یادم نیست 😅ولی بخش به بخشش یادمه 😐)تیکی: تو با اون بودی مرینت فکر کن هیچی یادت نیشت (نیست ) و همه چیرو (چیز و) از اول شروع کن 😊. مرینت: امیدوارم بتونم تیکی امید وارم . خوابم نمی یومد بلند شدم نگاه کردم تیکی خاب بود رفتم بیرون و شروع کردم به آواز خوندن .

شبه و ستاره ها خود نمایی میکنن 🎶 روی پشت بوم خونه ها دخترکی تنها 🎶 مثل دیوونه ها دنبال عشقی که درونش شده پنهان 🎶 مرینت : همینجور که میخوندم یه صدا شنیدم - خوردم شک..س..ت عشقی زیاد 🎶دوست دارم فراموش کنم اما نمیشه برد از یاد 🎶 مرینت: این کیه که این وقت شب داره میخونه؟

مرینت: چند دقیقه بعد برگشتم خونه اول فکر کردم آدری یا کت بود که آواز می خوند اما اون رو تخت خوابیده بود . رفتم جام پیش آلیا خوابیدم که متوجه شدم آلیا نیست همه جا رو دنبالش گشتم که یهو از بالا صدا اومد آلیا و نینو آتیش درس کرده بودن و داشتن صحبت میکردن و می خندیدن دلم میخواستم منم تجربه کنم که یه دست رو رو شونم حس کردم

مرینت: چند دقیقه بعد برگشتم خونه اول فکر کردم آدری یا کت بود که آواز می خوند اما اون رو تخت خوابیده بود . رفتم جام پیش آلیا خوابیدم که متوجه شدم آلیا نیست همه جا رو دنبالش گشتم که یهو از بالا صدا اومد آلیا و نینو آتیش درس کرده بودن و داشتن صحبت میکردن و می خندیدن دلم میخواستم منم تجربه کنم که یه دست رو رو شونم حس کردم

مرینت نگاه که کردم خانم بوستیه بود !. ( چیه همش که نباید آدرین باشه 😂)بوستیه : دیدم نیستی گفتم شاید بهتر باشه پیشت باشم . مرینت: آااا ‌... ممنونم خانوم بوسته . رفتیم پایین و تو لغب (برعکس کنید )خانم بوسته خوابم برد در نبود مادرم مثل مادرم بود 💞💕