9 اسلاید چند گزینه ای توسط: مانیا انتشار: 4 سال پیش 744 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام بلخره به پارت هفت هم رسیدیم من فعلا دارم ترک جای حساس کات کردن میکنم 😂 دیگه سر تون رو درد نیارم شوت شیم پایین😂👇
مانیا = تلفن رو قطع کردم بدجور گشنم شده بود رفتم یه چیزی برای خوردن درست کنم بعد رفتم لباس عوض کردم گرفتم خوابیدم
میریم پیش اعضا 👈
تهیونگ = از تو کمد اومدم بیرون دیدم نامجون جلومه یا خدا😓 نامجون = تو کمد چی کار می کردی تهیونگ = هیچی 😶نامجون = اگه جای دیگه ای بود حرفت رو باور می کردم اما تو کمد نه 😑 تهیونگ = باشه تو بردی داشتم با مانیا حرف میزدم نامجون = آخه یکی بزنم پس کلت این دیگه غایم شدن می خواست 😑 تهیونگ = خب فکر کردم مسخرم می کنی یا دعوا نامجون = بدو برو بدو تا یه چیزی بهت نگفتم 😑تهیونگ= باشه😓 نامجون = این بچه هیچ وقت آدم نمیشه😑 جین = آره واقعا نمیشه😂 نامجون = تو از اون موقع تا حالا این جا بودی 😐 جین = آره 😂
فردا صبح👈
مانیا = صبح از خواب بیدار شدم دست صورتم رو شستم صبحونه خوردم رفتم لباس بپوشم (یه بلیز مدل گشاد سر آستین و کمر کش دو رنگ خاکستری صورتی با یه شلوار لی خاکستری کتونی صورتی همرنگ یه رگه صورتی بلیزم پوشیدم موهام هم دو مسبی بستم 👈 نکته یادم رفت بگم مانیا چشمای آبی داره با موهای کاملا سیاه 👉 بعد رفتم یه تاکسی گرفتم رفتم سمت استادیوم تدی بعد نیم ساعت رسیدم تدی = سلام مانیا = سلام تدی = خب با متن ها آشنا شدی مانیا = آره تدی = الان بیا یه دور بخون ما دلیل تعریفای آقا تهیونگ رو بدونیم 😁مانیا = تهیونگ از صدای من تعریف کرده 😐 تدی = انقدر که سرمو برده😂 مانیا = خیل خب الان می خونم 😐 بعد یه دور از رو متن ها خوندم (نکته من تو ذهنم اهنگ دوالیپا در نظر گرفتم شما هر چی می خواین در نظر بگیرین 😉😂) مانیا = نظر تون چیه تدی = عالی بود ولی بیشتر باید روی متن ها تمرکز کنی مانیا = متوجه شدم خب تمرین ها تموم شد برگشتم خونه 👈
میریم پیش اعضا 👈
تهیونگ = انقدر امروز رقصیدم که دیگه تو حال خودم نیستم سرم داره قیلی ویلی می ره 😶 جین = خبر همه با هم = چه خبری جین = به کنسرت بلک پینگ دعوت شدیم جیمین = برای کی 😐 جین = امشب تهیونگ = من کمرم داره دو تیکه میشه این رو کجای دلم بزارم 😑 جیهوپ = یه جا بزار کوکی = مطمئنی کمرت درد می کنه یا دلت برای مانیا تنگ شده تهیونگ = چی میگی تو نشستی برای خودت چرت پرت می گی😑 کوکی = آره من چرت پرت میگم 😏 یه دفعه شوگا زد پس کلم😐.... ای چته شوگا = زدم که تو کار اینو اون دخالت نکنی 😂 کوکی = هع 😑 نامجون = پاشین حاضر شین تهیونگ = داشتم حاضر میشدم مانیا زنگ زد تهیونگ = سلام مانیا = سلام چه خبر تهیونگ = هیچی مانیا = هر وقت اینطوری حرف میزنی یه چیزی شده پس بگو چی شده تهیونگ = من طاقت پنهون کاری ندارم برای کنسرت بلک پینگ دعوت شدیم (نکته جنی خط قرمزه مانیا عه از اینکه ارمی ها بلینکی ها تهیونگ و جنی شیپ می کنن متنفره ) مانیا = همین باشه مهم نیست فقط تهیونگ = حواسم هست کاری به کار جنی ندارم 😌 مانیا = آفرین ولی کلا جنی هم نباشه کاری به کار هیچ دختری نداری🔪🔪😐 تهیونگ = اوکی فهمیدم 😂 مانیا = فعلا خدافظ تهیونگ =خدافظ
تهیونگ = همه حاضر بودیم ماشین اومد سوار شدیم رسیدیم کنسرت همه به افتخار ما جیغ هورا کشیدن یکی یه پوستر درست کرده بود منو جنی کنار هم اعصابم خورد شد آخه من هیج حسی به جنی ندارم آخه این کارا چیه😒😑😕😐 جیمین = تهیونگ چت شد تهیونگ = هیچی رفتیم نشستیم جایی که باید میشستیم تی اکس تی جی آیدل استر کیدز هم بودن بلک پینگ اومد با اهنگ وحشی زیبا شروع کردم به خوندن بعد دخترای دل باخته بعد اهنگ سوت بوسه عشق بعد حرف زدن از گروه ها که اومدن تشکر کردن از بلینک ها هم تشکر کردن اومدن از این چیزا کنسرت تموم سوار ماشین شدیم برگشتیم خونه
میریم فردا صبح 👈
صبح از خواب بیدار شدم مثل دیروز رفتم استادیوم تیکه اول رو پنجاه شیش بار ظبط کردیم😐 تا اونی که تدی می خواست شد 😐 ساعت سه شد تیکه بعدی فردا ظبط می کنیم تدی ازم پرسید موزیک ویدیو دوست دارم ظبط کنم یا نه فعلا می خوام امشب درباره ش فکر دوستام زنگ زدن
لیا = سلام مانیا مانیا= سلام چه خبر لیا = هیچی از تو چه خبر با دانشگاه چی کار می کنی مانیا = هیچی😓 لیا = شنیدم امتحانات ترم داره شروع میشه مانیا = من قبول میشم کاری نداره😌 لیا = ببینیم تعریف کنیم امروز همو ببینیم مانیا = ( خواستم قبول کنم یاد حرف تهیونگ که هیچ جایی نرم افتادم )نه لیا نمی تونم بیام بزار برای بعدن لیا = باشه عزیزم بعدا میبینمت خدافظ مانیا = خدافظ
میریم پیش اعضا👈
شوگا = بیدار شدم هیچ کس بیدار نبود وسط خونه داد زدم همه بیدار شین مثل چی از خواب بیدار شدن نامجون = تو وقتی می خوابی ما تا حالا داد زدیم😑 شوگا = هوس کردم داد بزنم 😁 (نوبت کوکی صبحونه درست کنه) نامجون = بلند شین بیاین سر تمرین بعد همه گفتن امروز رو بی خیال بشه نامجون = باشه امروز بهت انفاق می کنم 😁 جیهوپ = خیلی ممنون خوب نظرتون چیه بازی کنیم جیمین = من پایه ام تهیونگ = چه بازی جیهوپ = جرعت حقیقت همه پایه بودن جز تهیونگ که آخر مجبور شد بازی کنه یه بتری گذاشتن وسط افتاد جیمین نامجون نامجون = خب جرعت یا حقیقت 😈 جیمین = حقیقت😅 نامجون = به قد من حسودی می کنی😀 جیمین = خب ... امممم ...آره .... نامجون = میدونستم 🙌 جیمین = دیگه شورش رو در نیار😑 یه دور دیگه چرخوندیم شد تهیونگ جیهوپ جیهوپ = جرعت حقیقت کدوم تهیونگ = حقیقت جیهوپ = منو بیشتر دوست داری یا مانیا تهیونگ = یا خدا 😓 این چه سوالیه آخه جیهوپ = جواب تهیونگ = من تورو دوست رفیق برادرم میدونم مانیا عشقم برای هر دوتا تون جونم رو میدم در یه حد به یه طور خواست دوستون دارم 😅😊 جیهوپ = احساساتم گل کرد 😄 بعد یه دور دیگه چرخوندیم یونگی کوکی شد کوکی = جرعت یا حقیقت شوگا = جرعت 😏 کوکی = همین الان بلند میشی هفت تا شیر موز درست می کنی😂 شوگا = فرصت طلب 😑 کوکی = دیگه دیگه بلند شو شوگا = باشه بعد شوگا می ره هفت تا شیر موز درست می کنه تو شیر موز کوکی نمک می ریزه 😂بیچاره حالش بد میشه همه میزنن زیر خنده
نامجون = داشتم می خندیدم گوشیم زنگ خورد مامانم بود گفت بابام حالش بد شده دست تنها عه برم پیشش جیهوپ= نامجون چی شده نامجون= بابام حالش بد شده مامانم گفت برم پیشش جیهوپ= خدا بد نده نامجون = جین تو باهام میای بریم جین = آره این چه حرفیه معلومه میام ( سر این به جین گفت باهاش بره چون گواهی نامه نداره نمی تونه رانندگی کنه) نامجون= با جین لباس پوشیدیم رفتیم شوگا = من میرم بخوابم کوکی = منم الان جیمین تهیونگ موندن تهیونگ= جیمین جیمین= بله تهیونگ= دلم شور میزنه نگرانم جیمین = برای چی تهیونگ =برای مانیا جیمین = خب برو پیشش تهیونگ = بقیه چیکار کنم جیمین من هستم برو تهیونگ = ممنون پس من میرم خدافظ بعد لباس پوشیدم سوار ماشین شدم رفتم رسیدم خونه درو آروم باز کردم دیدم همه جا تاریک بود مثل اینکه خوابیده درو آروم بستم کلام ماکسم رو در آوردم انداختم بغل مبل رفتم رفتم سمت اتاق دیدم خواب بود رفتم از پشت بغلش کردم خودم هم خوابیدم مانیا = خواب بودم یه دست رو کمرم حس کردم چنان جیغ زدم که نگو تهیونگ = خواب بودم که با صدای جیغ بیدار شدم دستمو انداختم چراغ خواب روشن کردم
مانیا =تهیونگ تویی سکته کردم این جا چیکار می کنی تهیونگ= با این جیغی که تو زدی من دو برابر سکته کردم این جام چون بابای نامجون حالش بد شده جین هم باهاش رفت منم نگرانت بودم اومدم مانیا = آهان باشه بعد یه خمیازه بلندی کشیدم تهیونگ= بیا بخوابیم معلومه هنوز خوابت میاد مانیا = آره😅 بعد رفتم تو بغل تهیونگ بخوابم سرم رو گذاشتم رو شونش چونمو با دستش گرفت صورتمو بر گردوند ظرف خودش منو بوسید مانیا = این برای چی بود تهیونگ = مگه می خوام ببوسمت باید دلیل داشته باشم😐 مانیا = حرفی ندارم بعد خوابیدیم
از زبون جیکوب 👈
(بفرمائید اینم از جیکوب😂) جیکوب = تو ماشین نشسته بودم ساعت نزدیکای یازده بود خواستم پیاده بشم همون لحظه تهیونگ اومد ماشینش رو پارک کرد رفت تو خونه😑 این چه شانسیه آخه 😑 سه روزه تموم نیومده حالا من می خوام برم ساعت یازده شب میاد (بیخود نبود دل اوپام شور میزد😐) حالا دیگه ولش کن بعد ماشین رو روشن کردم رفتم
صبح روز بعد👈
خب اینم از پارت هفت تا پارت بعدی خدافظ😘 کامنت یادتون نره چون با کامنت هاتون انرژی میگیرم تن تن براتون می نویسم 😍
9 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
جیکوب برای چی اومده بود؟؟؟
از جیکوب متنفرمممممم نزار تو داستانت زیاد باشه وگرنه با همین دستام میام هم تو و هم اون جیکوب عوضی رو خفههههههه میکنم😐😐😐
راستی عالییی بود
مانیا...چرا دوتا پروفایل داری...هنگ کردم...خاب حرفم و بزنم....مانیاااااااا....من مرددددم....عالی بود لعنتی....پارت بعد و بزار.
عالی پارت بعدی رو بزار 😍💜💜💜
مرسییییییییییییی لاوم 💜
پارت بعد 😐🔪🔪☹️🔫
😐💜
عالی بود حرفی ندارم بی صبرانه منتظر پارت بعدی هستم خیلی خوب بود نخیر عالییییییییییییییی بود لال میشم
💙💙💙💙💙💙💙🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
😐💜