عشق و انتقام ¹ :)🖤

یونا: ایشششششش ات بیدار شو دیر شد دانشگاه بلند شو دختره خوابالو •-• ات: چیه سر صبحی صدات رو گذاشتی رو سرت ؟ یونا : مثلاً اینکه روز اول دانشگاه هست ها خانم کیم ات :/ ات : چیییی باشه بابا بلند بشم الان :» بعد از یه ربع راهی دانشگاه شدید ات : همینکه وارد کلاس شدیم استاد ترم قبل رو دیدیدم وایییی نه دوباره این نههه استاد : به به سلام خانم کیم ات بفرمایید بشینید ات : ببخشید استاد دیر کردیم :» بعد از یک ساعت .....

شوگا : داشتیم درس رو شروع می‌کردیم که دو تا دختر وارد کلاس شدن استاد رو به اونا گفت :به به خانم کیم ات و دختره که حالا اسمش رو فهمیده بود گفت : ببخشید استاد و اومد و بغل صندلی ما با دوستش نشست بعد یه ساعت که استراحت دادن رفتیم حیاط رفتم دنبال کوک می‌گشتم که دیدم بلههه آقا رفته دنبال دوست :/ البته دختر 😹💕 دیدم رفته پیش ات و اون دوستش رفتم دنبالش و گفتم : کوک اینجا چیکار می‌کنی ؟ کوک : داشتم تو حیاط قدم میزدم که برخوردم به دختر و دیدم وسایلش و ریخت و منم کمکش کردم و بعد یونگی اومد و گفت چیکار می‌کنی ؟ کوک : هیچی هیونگ داشتم برخورد کردم به این دختره ...

شوگا : بله بیا بریم ... ات : ببخشید یه معذرت خواهی هم که نمیکنه برادرتون کوک : ببخ.... شوگا : نذاشتم حرف بزنه و گفتم : برای چی باید عذر خواهی کنه ؟ ات : به به پرو هم هستید ماشالاه برخورد به دوستم بعد یه معذرت خواهی هم نمیکنه ...‌‌ دوستش گفت : ات ول کن بیا بریم ات : نه یوتا باید هم اون دوستش عذر بخواد هم خودش شوگا : که اینطور پس ما میریم :/ ات : پس از اینکه رفت اون پسره دلم میخواست موهاش رو بکنم بدم دستش پسره ی..... یونا : ات کنترل کن خودت رو ول کن بره ات : باشه یونا شوگا : عجب آدمی هست ها این دختره :/

کوک : ولی شوگا حق با اون بود ها شوگا : نخیر لازم نکرده حق با اون باشه ات : هنوز سر اون مسئله میخواستم موهای پسره رو بکنم ولی بیخیال شدم و شروع کردم درس هام‌ رو نوشتم فردا : راوی : ات و یونا و شوگا‌ و کوک هر دو با هم وارد کلاس شدند ...

ات: وقتی وارد کلاس شدم با غضب به اون پسره نگاه کردم میخواستم موهاش رو بکنم پسره ی ... ( هوییی با بایست من درست صحبت کن ات : باشه بابا 😐😒) نگاهم به یونا افتاد که داشت برادر یا دوست اون پسر رو میدید گفتم : هویییییی کجایی یونا : چی هیچ جا بابا ولی اون پسره کنار اون خیلی خوشگله ات : خدا عقل بده در حیاط کوک : دیدم اون دختره اونجا نشسته تنها تصمیم گرفتم برم و معذرت بخوام و دوست بشیم پس رفتن و گفتم

یوهاها 😹💕خیلی کیف میده جای بد کات کنی 😹💕شرط ها کامل نشه نمی‌زارم 🌚👩🏻‍🦯😹 شرط تو‌ نتیجه :)