
ممنون بابات حمایت هاتون🤧🌸

عشق یهویی🤧🍥 پارت 4 (اگه نذارم جرم میدید پس میزارم😐)نویسنده: و طبق معمول خبر نگارا ریختن سر این 2 بدبخت😐خبر نگار:آیا این راسته که شما با هم هستید؟ ات:بله درسته یکی دیگه:این رابطه از کی شروع شده؟ تهیونگ:این رابطه خیلی وقت نیست ولی یه هفته میشه دیگری:من میتونم...... نویسنده:بادیگارد نمیزاره و بدبخت در حسرت این سوال میمونه🤧یکم کرم دارم بخش خودمو طنز بزارم یکم بخندید😐تهیونگ:بیا بریم داخل ات:باشه.نویسنده:این 2 بزرگوار میرن داخل آخ ته عکسشو اسلاید 3 میزارم براتون.....دیگه نمی حرفم بریم داستان😹 ات و تهیونگ یکی از زیبا ترین میز ها رو انتخاب میکنن و میشنن.تهیونگ: چی میخوای بخوری؟ هرچی میخوای انتخاب کن ات: باشه. من یه هات چاکلت یه کیک شکلاتی 2 تا بستی نسکافه ای با سس شکلات و اسمارتیز فراوان...... اینارو! ( بچم موند) تهیونگ:ت.... تو چطوری اینارو میخوری و چاق نمیشی؟؟! واقعا اینقدر غذا رودل نکنی دختر ات:نه بابا اولین خودمم موندم دومن من تاحالا هیچ وقت رودل نکردم بیشتر از اینم خوردم. ( ته دیگه لال مونی گرف😐) پیش خدمت غذا هارو میاره. ته یه دونه کیک اسفنجی با نسکافه سفارش داده و ات مث برق اونارو میخوره ( ته بیچاره موند💔😹) مجری:با سلام خدمت تمامی دوستان. خیلی ممنون که به مهمونی آقای کیم کارداشیان اومدین از همتون ممنونیم. حالا میخوایم از ایشون دعوت کنیم که بیان به افتخارشون( کارداشیان با قدم های استوار وارد میشه😐💔) ات: اون کیم کارداشیانه؟ ته:آره اون یکی از بزرگترین موزیسینهای جهانه! ات:نه بابا( همه دارن دس میزنن😹)کارداشیان: با سلام من کیم کارداشیان هستم و خیلی خوش اومدین! امروز این مراسم رو به افتخار پایان 1000 رمین آهنگی که نوشتم گرفتم و ممنون که تشریف اوردین به افتخار خودتون ( عکس کارداشیان توی اسلاید جذابه نه😹کراش نزنید😹😹)

مجری: خب تایم دوسه آعنگ رو پخش کنید. زوج ها میتونن با هم برقصن( آهنگی پخش میشه) تهیونگ:لیدی به من افتخار رقص میدید؟ ات:با کمال میل. ( با هم میرقصن) پرش زمانی به ساعت 1 شب ات: خمیارهههه تهیونگ: خوابت میاد؟ ات: آره بهتره من برم خونه فردا باید ساعت 9 بیدار شم بیام کمپانی تهیونگ: پس میرسونمت ات: نمیخواد یه تاکسی چیزی میگیرم (ته دست اتو میگیره ) تهیونگ:گفتم خودم میرسونمت ات:باشه حالا جوش نیار😐( تهیونگ ات رو به خونه میرسونه) ات: خدافظ فردا میبینمت. تهیونگ: فردا کی رو میبینی؟ ( ات قرمز میشه ) ات:مجبورم نکن. تهیونگ: متسفانه مجبوری😹 ات: فردا میبینمت ع.... عش..... ع.. قم! تهیونگ:حالا خوب شد خدافظ عشقم ات:خدافظ.( از زبان ات زیبا) ته مجبورم کرد که کلکه عشقم رو به زبون بیارم. نه که مشکلی دارم نه ندارم فقط خجالت میکشم. رفتم خونه و یه دوش 15 دقیقه ای گرفتم دیگه نمیخواد چیزی درست کنم چون اونجا خوردم. ولی امشب. زیاده روی کردم. نباید اون روی شیکموم رو نشون میدادم... ولی خب دیر یا زود میفهمید. گرفتم خوابیدم فردا باید زود پامیشدم. ( پرش زمانی به ساعت 8 و نیم) وای خیلی دیره سریع رفتم موهامو شونه زدم و یه دوش گرفتم و یه لباس پوشیدم ( عکس بالا) و بعد اومدم و سوار ماشینم شدم ( راستی یه چیزی یادم رفت بگم بهتون تنها زندگی میکنید و پدر و مادرتون ایرانن) رفتم دم کمپانی دیدم همه جمع شدن. رفتم ببینم کیه یهو با یه صحنه ای مواجه شدم که شوک خیلی بدی بهم وارد کرد اون..... خوشت اومد؟ 😹 اگه یکم وسطش زر زدم شرمنده کرم داشتم که باید میریختم😐😹 یکم کوتاه بود چون مغزم نکشید لطفا داره ایده هام ته میکشه یه ایده ای بدید خودتون به من دیگه ممنان😐 نویسنده: درسا😹🌸

باشه دیگه بازدید نمیخوام 5 تا لایکمو بدید من برم😹⭐ اینم عکس ته آخ...
برید به سلامت تا پارت بعد گود بای. بچه ما چون پنج شنبه امتحان دارم به احتمال زیاد پارت 5 رو هفته دیگه بزارم حالا معلوم نیست 💔😐
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
منتظر پارت بعدیم
دیدم 5 تا لایکمو گذاشتین😹💔
سعی میکنم تا فردا براتون بزارم🤧۴