
صلمم ☺💜 اینم عز پارت چارم
لیسا : بششششش جیمین: با لبخندی پیروز مندانه ب سمت میزمون برگشتم ک دیدم همه دارن با شیطنت ب یونگی نگا میکنن ب یونگی نگا کردم دیدم بدجوری محو اون مو طلاییس . اخجون پس دو تایی باهم تو ی شب عروسی میگیرییییممم . جیهوپ:یونگی کلا تو فکر بود و چشم از دختره بر نمیداشت . میز ما یجوری بود ک اونا نمیتونستن ببیننش ولی ما دید کامل ب میزشون داشتیم . دختره ی چند بار سنگینی نگاهو حس کرد اما سرشو بر میگردوند و نمیتونست کسی ک نگاش میکنه رو پیدا کنه عصبی میشد . جیهوپ: اهههم اهمم بعضیا زیادی محون . ک یونگی دس پاچه بر عکس همیشه ک خونسرده گف : هان چی من ن کی محوه ؟ این باعث تک خنده هممون شد ک یجوری نگامون کرد ک رسما خفه شدیم . جیمین : عرررر بچه ها شمارشو گرفتممم کوک: جیمین تو توی صدم ثانیه عاشق شدی و توی 4 دقیقه شماره گرفتی میترسم فردا دعوتم کنی عروسیت.
جیمین :اخ خدا از دهنت بشنوه میگم من فردا شب مهمونی ام شما عم بیاین بریم . میخام دعوتش کنم . تهیونگ : من در هر حال پایه ام بقیه عم موافقت کردن . ات :لیسا یکی داره منو نگا میکنه ولی نمیدونم کیه لیسا : .... ات: لیسسسسساااااا لیسا : هان چیه بله ؟ ات: لیسا خر نباش بهش پا نمیدی فهمیدی ؟ لیسا:نه بابا . فقد یکم زیادی ناز نبود ؟ ات: هعی زندگی منو بخور داشتیم پا میشدیم بریم ک همون پسره با 6 تا از دوستاش عومدن بیرون . عه ننه .هم دانشگاهیمونن ک . لیسا : ججیییییییییییغ با هم تو ی دانشگاهیم ...ینی رشتش چیه ؟عوخ خودااا خیلیییی خوبههه ات : لیسا لیسا : هن ات خاست چیزی بگ ک یهو خورد ب ی پسره . ات : خوردم ب یکی و کل قهوه ی دستش چپ شد روم ات: واییییی لباسم یونگی : عه خانوم ببخشید ات: لباسمممممممممممم پسره ی خررر کوری مگ؟ یونگی :خانوم گفتم ببخشید بعدم تقصیر من نبود ات : ن بابا اختیار دارین عمم بود یونگی : با لحن یکم شیطون و حق ب جانب گفتم: من معذرت خاهیمو پس میگیرم . قهومووووووو ریختیییییییی دختره ی جیغ جیغو ات :من جیغ جیغو عم؟ عین عادم دارم باهات زر ... ینی در و گوهر میدم بهت میگی جیغ جیغو؟ لباسمم لیسا رو نگا کردم ک داشت سعی میکرد نخنده چون میدونس تنها ک بشیم میزنمش
یونگی : الان جواب قهوه ی از دس رفته ی منو کی میدهههه؟ ات : پسره با حالت کیوتی داشت داد میزد و معلوم بود خندش گرفته خودمم دست کمی ازش نداشتم ات : عمممم میدههههههههههههه لیسا با خنده :ات (میخنده ) ات بیا بریم ی لباس جدید بخریم تا کلاس شروع نشده . ات :منتظر باش اقای .. یونگی : مین یونگی ات : بگرد تا بگردیم عاقای میننن و میرن . کوک : یونگی با لبخند لثه ای خوشگلی رفتنشونو نگا میکرد . یونگی : هیچ.وخت اذیت کردن کسی انقدددد بهم .حال نداده بود .کوک : یونگی خودتی ؟ عشققق چ کارا ک نمیکنددد یونگی : بخف کوک عشق؟ الان ب خون من تشنس منم دلم میخاد اذیتش کنم . نامجون : بدویین مث بچه ها وایسادین بحث میکنین کلاس دیر میشه . و همه ب دنبال نامی میرن کلاس.
ات :پسرهههه ییییی گرااااز ،الاغ ، میدونم باهاش چیکار کنممممم . مننن جیغ جیغو عمممم؟ منننننن؟ لیسا : ات این خوبه ؟ زود باید ب کلاس برسیم . ات : با صدای لیسا از فکر در اومدم و ب لباس تو دستش نگا کردم.و سر تکون دادم رفتیم خریدیمش و همونجا تو مغازه پوشیدمش و رفتیم دانشگا . تو کل روز حواسم ب این بود فردا چطوری حال اون خرو بگیرم .

لباسی ک ات با لیسا خریدن ☺
میسی از این که خوندین ☺💜💜 خاهشا اگ خوشتون عومد لایک و فالک کنین ☺ بک میدم ☺💜
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعد پلیزززز
عالی بود
😊💜💜💜💜💜💗💗
خییییلییییی داستانت خوبه منتظر پارت بعد هستممممممم💗💗😘😘
میصی لاوم ☺💗💗💗💗💗💗 امشب اگ شد میزارم☺💜💗💜💗💜💜💗
پارت بعد رو کی میدی؟
اگ شد تا اخر شب میدم ☺ دوس دارین رمانو ؟
اره خیلی خوبه
عالییییییی رفت تو لیست منتخب 💓💓💓
💜💜💜💜💜☺
هایـکیوتمـ🌂🌸
منـکاریناعضوگروهـ𝑻𝑿𝑻ازکمپانی𝒔𝒌𝒚هستم🌂🌸
ماحمایتـکمیداریم🌂🌸
اگهـدوستـداریـحمایتمونمیکنیـ؟🌂🌸
بهـفنامونـ"موا"میگیمـ🌂🌸
تواکـاطلاعاتمونهستـ🌂🌸
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
میدونم خیلی لوس بازی کردم :/🌂🌸
اگ مشکلی با تبلیغ داری پاکش کن عزیزم:)🌂🌸