رویای واقعی پارت ۲

اونقدر که به فکر اون خواب بودم که حواسم از همه چی پرت بود اگر واقعا تو اون خواب میمردم دیگه بدبخت میشدم اما یه لحظه فکر کردم اگر واقعا این خواب بر اساس انیمه شیطان کش باشه پس میتونم جلوی مردنمو بگیرم چون من اون انیمرو دیده بودم و یک کسی تو این انیمه هست که خیلی قوه هست

و اگر باهاش اشنا بشم احتمال مردنم کمتر میشه اره باید زود تر تمرین کنم و قوی بشم تا بتونم به تیم تانجیرو بپیوندم و با اونا به معموریت برم دیگه موقع خواب شده بود و خوابم برد وقتی بیدار شدم دوباره تو اون دنیا بودم (دنیای انیمه شیطان کش) و اون خانم دوباره منو صدا زد و با من تا شب تمرین کرد و اونجا بود که فهمیدم اون شخص تو اون دنیا مادر من هست !!!! خیلی تعجب کردم ولی برای اینکه قوی بشم و نمیرم به تمرین با اون خانم ادامه میدادم

چند ماهی گذشت و روز بعد تو اون دنیا زمان ازمون بود روز اخر به حرفایی که اون خانم بهم درباره ی تنفس خواس این خانواده که منم اون تنفس رو به عرس بردم باهام حرف زد

اون خانم بهم گفته بود: خانواده ی ما تنفس خاسی دارن که هیچ کس دیگه ای جز عضای خانواده ما اون تنفس رو ندارن اسم این تنفس ، تنفس جادو هست !!و فرم های هر عضو خانواده با بقیه فرق داره

من ازش پرسیدم : مثلا چجور فرم هایی ؟؟؟ گفت : یکی از اون ها که در بیشتر اعضا هست درست کردم هر سلاه با توجه به شخصیت و علاقه تو به اون ، یکی دیگه بلند کردن اجسام و نگه داشتن اون در هوا هست

یکی از اون ها که تقریبا سخت هست و تاحالا بعضی از اعضا این فرم رو دارن درست کردن یک دریچه به یک جایه دیگه هست من پرسیدم سخت ترین اون چی هست ؟؟؟ گفت : سخترین فرم یعنی سه فرم اصلی که تاحالا فقط یک نفر از اعضا اون فرم رو داشته نگه داشتن زمان، رفتن به گذشته و دیدن اینده...........