4 اسلاید صحیح/غلط توسط: •~Ot7_S~• انتشار: 3 سال پیش 202 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ناظر جون چیز بدی نداره تورو خدا منتشرش کن. تستچی شخصیش نکن. و یاد اوری میکنم کاربر گرامی لایک کن .
از زبان ا/ت :
از عمارت رئیس اومده بودم بیرون که مامانم زنگ زد و گفت که هایون خونمونه . خیلی خوشحال شدم ،چون خیلی وقت بود که نیومده بود خونمون .
از زبان هایون:
میدونستم که اگه به ا/ت بگم ادرس مدرسه میا رو بهم بده ،نمیداد ، پس خودم دست به کار شدم و رفتم خونشون ،خودمو با میا سرگرم کردم ،ا/ت خونه نبود پس بهترین فرصت بود.
&میا جون * جونم اجی & مدرسه رفتن رو دوست داری *معلومه ،خیلییییی زیاد & مدرسه ات کجاست ؟ که هر از گاهی بهت سر بزنم *از خیابان هانام دونگ که گذشتی مستقیم برو بعد بپیچ سمت راست مدرسم اونجاست (ادرس من دراوردی🤣) &چقد خوب ، راستی کردم شعبه هستی *شعبه یکم & زنگ تفریختون کی هس * هر یک ساعت یه بار، مدرسمون ساعت ۸ شروع میشه و ۱۲ و نیم تعطیل ،اجییییی من عاشق ورزشم ،فردا صبح زنگ اول تو حیاط ،ورزش داریم 🤩 &منم عاشق ورزشم 😜💓.
تا ا/ت نیومده بود باید میرفتم . &خاله اگه کاری نداری بایییی £ هایون جون حداقل وایمیسادی ا/ت بیاد &یه کار فوری برام پیش اومده £ اها ،خب به سلامت ،بای &بایییی
از زبان ا/ت :
وااای خدا کنه هنوز اونجا باشه تا بگم که یه جشن شنبه داریم ، بعد اقای جئون میخواد شرکتو واگذارکنه . اشکال نداره حالا اگه رفته باشه هم فردا میگم .
رسیدم خونه +سلام مامان £سلام دخترم . رفتم تو سالن تا بابا نشستهTV میبینه . منم نشستم کنارش تا تلویزیون نگاه کنم ،میا هم طبقه بالا تکلیفشو مینوشت ،خدا رو شکر این تکلیفا مگه تمومی داره 😐.
€سلام دخترم +سلام بابا ، یادم رف سلام کنم €😂😅. € راستیییی دخترم ، فردا منو مامانت میریم بوسان خونه مامان بزرگت ، تو که باید بری شرکت ،احیاناً اشکال نداره قبلش میا رو هم ببری مدرسه ؟ +نه بابا ،این چه حرفیه ،مگه چقد زمان میگیره ،کی حرکت میکنید ؟ € فردا پنج صبح +سفر خوبی داشته باشید🥰
از زبان کوک :
تقریبا ساعت ۱۰ و پنجاه دیقه بود و شام خورده بودم و رو تخت دراز کشیده بودم ، که صدای پیام اومد . هایون بود ، ادرس مدرسه ابجی ا/ت رو فرستاده بود و گفته بود که اسمش میا هست و ساعت شروع مدرسع و اینطور چیزا رو فرستاده بود .
(فردا صبح ) از زبان ا/ت :
جالب بود انگار دیشب ضاحرً خوابم برده بود ،ساعت ۶ بود ،بابا اینا رفته بودن ،رفتم و میز صبحونه رو چیدم و لباسم رو پوشیدم و میا رو بیدار کردم تا اونم اماده بشه .
از زبان کوک :
بیدار شدم و رفتم دست و صورتمو شستم و رفتم سر میز تا صبحونه بخورم که دیدم بابا بزرگمم سر میزه.
₩صبح بخیر پسرم - صبح شما هم بخیر ₩امروز کاری نداری ؟ - نه ₩خب منتظر تماسم باش ،بهت میگم که بیای شرکت ،باشع ؟ - باش ₩ فعلا ، خدافظ - روز خوبی داشته باشین ،باییییی
صبحونه خوردم و بعد از صبحونه اماده شدم تا برم مدرسه میا . خیابون خیلی خلوتی بود ، یکم که رفتم جلو دیدم یکی داره جیغ میزنه ،خب طبیعی تو این خیابون این وقت صبح یه اتفاقایی بیفته😐.
از زبان ا/ت :
میا رو بردم جلو در مدرسه ، ساعت ۷ و نیم بود نیم ساعت دیگه مدرسشون شروع میشد . چون عجله داشتم بهش گفتم پیاده بشه جلو در بمونه تا مدیرشون بیاد . خیابون خلوتی بود و خودمم میترسیدم که تنها بزارمش ولی چاره ای نداشتم . بالاخره که یه چند دیقه دیگه از اینجا رد میشم چون میخواستم برم دنبال هایون خب ، یه نگاه هم میکنم ببینم حالش خوبه یا نه 😌💓
ادامه نتیجه هس
4 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
31 لایک
عررر عالی 🐱🖤
فالویی بفالوح
تنکص
فالویی
لبخند ملیحح
پارت بعدی🥲
باشععع💕🌻🦋
و عالیس
🌸🌸🌸🌸🌸
♡
عالییییییییییییییییییی بود توروخدا پارت بعدو امشب بزار
امروز میزارم🌸💞🌸💞🌸💞🌸
عالییییی :)) پارت بعدی 🥺✨🌙
🌸💞🌸💞🌸💞
پارت بعدی را بزار
🌷
🌹
عالی بود
مرسی
خواهش میکنم
باید امشب بزاریییی
فردا میزارم 😅💕
جیغغغغغغغغ
نهههههه
خیلیییی نامردیییی
🤣😅💕
زودبزارررررر
😍😍😍
جیغغغغغغغغغ