
هی گااااایز😐💖✌ این چن وقته حالم اصلا خوب نیست و ممکنه این پارت یکم کمتر از بقیه باشه معذرت🙏خب حرفی ندارم برین بخونین جملات همیشگی کامنتم یادتون نره دوستون دارم💜
+جیمین چیکار میکنی؟ 😐 #هیچی فقط میخواستم کیفمو بردارم پشت توعه +خیلی... #خیلی چی؟ +خودت تا تهش برو (میدونم دلتون میخواد یه دل سیر کتکم بزنین ک تو پارت قبل الکی استرسی کردم در صورتی ک هیچی نمیشه😐عر منو نزنین توروخدا گناه دارم غلط کردم😂) +پاشو از رو میز من برو سر جا خودت بشین روز اول ک دعوا داشتی واسه اینکه سر جات نشستم چی شده الان؟ #دوست دارم اینجا بشینم +اوکی پس من میرم سر جای تو #هرجا بری من بغل دستت میشینم پس الکی عین دیوونه ها جاتو عوض نکن😏 +ولی اگ بغل دستی داشته باشم چی؟... سریع پریدم پیش یکی که تنها نشسته بود نشستم که جیمین کیفشو گرفت و اومد رو به رو پسره وایساد اونم بلند شد ی جا دیگ نشست... ای بی عرضه خیر سرت توهم پسری از این میترسی؟ جیمین بیشتر شبیه جوجه هاست تا من😒خلاصه جیمین دوباره نشست پیشم از شانسم تا اومدم پاشم معلم اومد و دقیقا اخرین میز بودیم😐💔توی این زنگ هیچی از درس نفهمیدم از بس استرس داشتم و دور از تخته بودیم صدا معلمه نمیومد خو یکم بلند حرف بزن(اهم میپرسین مگ میشه صدا نیاد؟! اره میشه کلاسشون خععععلی بزرگه تقریبا مث کلاسای دانشگاه ها میدونین ک تازه معلم شونم از این پیراست ک همیشه دوسال دیگ قراره بازنشسته شن ولی اون دوسال معلوم نیست کِیه😂) خب زنگ دوم😌باید چند دقیقه ک گذشت نقشه رو عملی کنم و سریع جیم شم تا کوکی هم پیداش شه... تقریبا یه ربع گذشته بود که خودمو زدم به مریضی و بی حالی.. +خانم.. خانم حالم بده!.. میشه.. میشه برم بیرون؟... &خوبی؟ چت شد یهو؟ میخوای بریم مرکز درمان دبیرستان؟ بگم بیان دنبالت؟ خانوادت کیَن؟ +من.. خو. بم.. فقط. ط. بزار.. ید برم منننن بزارید برم منننن😐 مطمئنی نمیخوای برسونیمت خونه؟ +اره اره خوبم فقط باید استراحت کنم... &باشه میتونی بری ولی مواظب باش +چ.چ.چشم.. ممنون... فشنگی در رفتم فک نکنم کسی شک کرده باشه... سریع دروازه رو باز کردم و خواستم برم بیرون از حیاط که یچی جلوم سبز شد..
-سلام +عههه جونگ کوک ترسوندیم -دیر کردی جوجه ترسو +والله من مث تو استاد پیچوندن کلاس درس نیستم -الان تیکه انداختی؟ +خودت چی فکر میکنی؟ -خب حالا بعدا تلافی میکنم الان بریم دنبال آیشا بعد بریم سمت کلبه زیاد وقت نداریم پسر داییت الان پیداش میشه +اوکی ولی آیشا چرا میخواد بیاد؟ -نمیدونم گفت اونم با خودمون ببریم +باشه پس زودباش -اوهوع کی به کی میگه من که سریع میرم تو نمیتونی بیای +باشه پس تا قصر مسابقه -عه نه بابا میخوای با من مسابقه بزاری؟ راهو بلدی؟ دوباره واسه یه سوسک گم نشی😆 +این تلافی بود؟ -نمیدونم چرا اینقد خوب حدس میزنی +بعدا حسابتو میرسم... و سریع شروع کردم به دوییدن صداشو میشینیدم: -یاااااااااا وایسا این نامردیه حالا که اینطوریه عمرااااا بتونی بهم برسیییییی..... بعد با سرعت نور از جلوم رد شد😑این چرا اینقد سرعتش زیاده اخه؟ تمام سعیمو کردم و دوییدم تا رسیدم دم قصر.. -از دفعه قبلی بهتر بود +برو.. بگو.. آیشا.. بیاد.. جا اینکه... به... سرعت من.. نمره بدی... زودباش... -😂اوکی عصبی نشو +زودباااششش (یاااااااااااا اخرین بارت باشه سر کوکیم داد میزنی میزنم از داستان محوت میکنما 😐🔪) ^سلام ا/ت +سلام آیشا زود باشین بریم -چقد عجله داری +این زنگ تموم شده پس ینی باید تو زنگ بعدی که یک ساعت و نیمه بریم و برگردیم اونوقت عجله نداشته باشم؟.... یه نیشخند مصنوعی زد و زیر لب گفت:شایدم واسه یچیز دیگه عجله داشته باشی😏 +چی؟ منظورت چیه؟ -هیچی بریم... بعد با سرعت راه افتاد آیشا هم پشت سرش +یاااااااااااا...... (الان میریم پیش آیشا و کوکی که تقریبا به یه سرعت حرکت میکنن و ا/ت ازشون خیلی عقبه) ^کوک -هوم ^چیشده؟ -چی چیشده؟ ^چرا عصبی؟ -عصبی نیستم ^چرا هستی -نخیر ^دوست نداری بریم کلبه؟ از ا/ت ناراحتی یا من کاری کردم؟ -هیچکدوم ^مگه میشه -اره میشه ^دروغ نگو -اینقد رو اعصابم نرو آیشا الان حوصله شوخی ندارم ^خو بگو چته -هیچی فقط از این پسره خوشم نمیاد ^اووووووووووو پس بگووووووووو قضیه سر ا/ت عه -چرا داستان میبافی من گفتم از اون خوشم نمیاد دلیلی نمیشه که از اون خوشم بیاد ینی نه کلا از پسره خوشم نمیاد ^داداشی سر کیو گول میزنی؟ دیدم تو کتابخونه خوابیده بود و توام نگاش میکردی😂🌈 آیشا با سرعت دور شد و کوکی سر جاش خشکش زد که باعث شد نتونه آیشا روبگیره😂 -یااااا وایسا اون چیزی فک میکنی نیس آیشا وایسا بت میگم از دست توعه فضول اونجا چیکار میکردییی؟وایسا آیشااااااااااااااا... آیشا با سرعت میرفت و سر کوکی میخندید😂👐
(دوباره میریم پیش ا/ت که یکم غرغراشو گوش کنیم😐🙌💜) +آیییییش اینا دوباره منو ول کردن رفتن عه نمیگن من یبار بیشتر نیومدم اگه راهو گم کنم تو این تاریکی یا یه حیوون یا اصن ادم بهم حمله کنه باید چیکار کنم اصلا به فکر من نیستن همش مسابقه میزارن بین خودشون خواهر و برادری عه عه اعصابمو ریختن بهم اونم که امروز معلوم نیس چش شد بداخلاق شده خواهرشم که هیچوقت دردسترس نیست... -چقد غر میزنی! +عر جیغ ترسیدم اینجا چیکار میکنی؟ -ینی چی اینجا چیکار میکنم؟ +منظورم اینه با آیشا نبودی؟ -جلوتر رفت +اها.. از کی اینجا بودی؟ -کل حرفتو شنیدم ولی اشکال نداره بیا زودتر بریم [جعر بدبخ شدم این تا منو پخ پخ نکنه ول نمیکنه] -چیزی گفتی؟ +نه بریم.... دوباره راه افتادیم و رسیدیم...... ها چیه واسه یبارم که شده دلم میخواد کوتاه بنویسم😐😂💔
رسیدیم به کلبه.... (تو اسلاید قبل گفتم نه؟ 😐😑💔) (علامت ا/ت همیشه + علامت کوکی هم همیشه - علامت آیشا هم همیشه ^ اینا رو یاد بگیرین هیچوقت تغییر نمیکنن بقیه شاید تغییر کنن😑علامت هیونگ * علامت پیرمرده ∆) *چرا دیر کردین؟ -ببخشیدا ما به خاطر تو کلاسو با هزار زحمت پیچوندیم *مشکل خودته -چقد رو داری بچه مشکل منه؟ *نه پس مشکل عممه -دقیقا مشکل عمته چون ا/ت دختر عمته *برام مهم نیستتتتت (با داد) فقط بدین من ا/ت رو ببرم -یااااا حواستو جمع کن سر کی داری داد میکشی درضمن چرا نمیفهمی نمیتونه بیاد با شما زندگی کنه؟ *میتونه یه نفر رو پیدا کردم که دوباره تبدیلش کنه به انسان -همچین چیزی ممکن نیست مگه اینکه... مگ اینکه جادوگر باشه... از کجا پیداش کردی؟ *اونش به تو ربطی نداره مهم اینه پیداش کردم و ا/ت میتونه برگرده -نه اینکارو نکن تو نمیدونی چه عواقبی داره تازه اونا بیشتر سرتونو گول میزنن ^اره اینکارو نکنین *مادر نزاییده کسی سر منو گول بزنه(ماشالله اعتماد به سقف مطمئنین این همون ترسوعست که تو ماشین از کوکی میترسید؟ 😐🔪) الانم ما میریم +نه هیونگ وا.... حرفم تموم نشده بود که دستمو کشید عه چرا همه گیر دادین به دست بدبخت من از دست اینا از ریشه در نیاد صلوات (الله هم صلی علی نامجون و آله جیهوپ و عجل جیمینُ هم😐🙂😂) +کوکیییییییی نجاتم بده نمیخوام برم پیش عجوزه جادوگر -دیگه به من ربطی نداره به هیونگ جونت بگو +وادافاخ تو چت شده کمکم کنننننننننن -برو از زندگی انسانیت لذت ببر +نههههه ^داداش بیا بریم نجاتش بدیم خودت میدونی که جادوگرا.... -هیس.. دیگه به من ربطی نداره... از اولشم کارم اشتباه بود... چرا به خاطرش خودمو به آب و آتیش بزنم؟ بیا بریم ..... آیشا با چشمای پر از اشک به ا/ت که هیونگ جونش😑به زور سوار ماشینش کرده بود نگاه میکرد کوکی هم روشو برگردوند و پرواز کرد...... (هم اکنون اهنگ غمگین پلی کنین واسه خودتون😑لُک این مای آیز.... تِل می هو آی عَم 🙂😂)
(تو ماشین) +هیونگ مگ نشنیدی چی گفت؟ گف جادوگرا خطرناکن *توهم نشنیدی چی گفت؟گفت دیگه براش مهم نیستی +........ *با من لج نکن دختر من به خاطر خودت اینکارو میکنم... اونا خانوادت نمیشن.... فقط خانوادست که به فکر خانواده خودشه (چقد خانواده :/) +...... *الانم نگران نباش هیچ اتفاقی نمیوفته میریم پیش جادوگره و تو دوباره تبدیل به انسان میشی و بر میگردیم به کسی هم نمیگیم خوناشام بودی میگیم تو جنگل گم شده بودی +ولی.. *ولی و اما اگر نداریم همینی که میگمو انجام میدیم +..... *بیا رسیدیم +به این زودی؟ *اره دیگ زیاد دور نبود که وسط جنگله +اها.. ولی من حس خوبی ندارم *نگران نباش من پیشتم....... درو باز کرد برام و پیاده شدیم.... یه کلبه مخوف وسط جنگل بود.... خیلیم بزرگ بود... رفتیم در زدیم... صدای یه خنده وحشتناک اومد که دست هیونگ رو گرفتم... چشماش یه لحظه گرد شد *فک میکردم از هیچی نمیترسی +نمیترسم *اره معلومه +خو ترسناکه صدا خنده شو نشنیدی؟ *از دست تو.. (علامت پیرزن عجوزه جادوگر😐 £) £بیاین توووووو(دوباره خنده وحشتناک) *اینم همون خوناشام که گفتم باید تبدیل شه +س.س.سسلام £خوبه یه دختر جوان و زیبا... آشی برات پختم که +چچچچی؟ £هیچی گفتم میتونم دوباره تبدیلت کنم به انسان +اااااهااا..... £پسر جوان تو برو بیرون *باشه .... +هیونگ نه نرو £نمیشه باید خلوت باشه *اتفاقی نمیوفته نگران نباش +سعی میکنم ...... هیونگ رفت بیرون و پیرزن پشت سرش رفت و درو قفل کرد +چرا درو قفل کردی؟ £نباید کسی مزاحم بشه... بشین رو این صندلی نشستم.... +درد داره؟؟ £نه.... البته من دردی حس نمیکنم تورو نمیدونم😈 +واااات؟؟؟؟؟ یهو دست و پام به صندلی قفل شد(از اونا که تو برنامه کودکا اهن میاد بالا میپیچه دور دست و پاشون اونجوری:/ ) +چیکار میکنی؟ £هیچی نگران نباش +یادت نره من هنوز خوناشامم قدرت دارم خطایی ازت سر نزنه £ای دختره ی ساده لوح (نمد درسته یا نه😐😂) دور و برت رو ندیدی؟ پر از گیاهاییه که تورو ضعیف میکنه دقت نکردی؟؟ +ینی ب چوخ رفتم؟ £تقریبا هنوز باهات کار دارم😈
چرا هنو اسلاید 6 عم؟ 😐💔این پارت کوتاه تره ها گفته باشم اعتراض نکنین😑 .................................................. ♪∞←میرویم پیش آیشا و کوکیم تاکید میکنم کوووکیمممممم کوکی مننننننن😐😑😂🌈| ^داداش ب نظرت کار خوبی کردیم؟ -نمیدونم ^میخوای بریم دنبالش؟ -نمیدونمم ^مگه نگفتی جادوگر خطرناکه؟ -نمیدونممممممممممم(با داد و عصبانیت) ^اوکی بهت حق میدم برو یکم تنها باش........ آیشا رفت به طرف خونه و کوکی زیر یه درخت نشست و فکر کرد...... یهو یه چیزی یادش اومد و از جاش پرید.... سریع رفت به سمت کلبش.....
دوباره میریم پیش ا/ت😐 +چه بلایی میخوای سرم بیاری عجوزه £خب خب شاید فهمیدی شایدم ضعیف بودی و زیر جادو مردی😈 +وات د هل ولم کن برم زنیکه بوق بوق :/ £خنده شیطانی) عمرا بزارم بری +هیووووووونگ هیونگ کمکککککککککک £صداتو نمیشنوه😈 +چه بلایی سرش اوردی؟ هیوووووووووووونگ £نوچ نوچ اینطوری نکن دلم نمیخواد وقتی جسمت مال من شد صداش گرفته باشه +وات؟ وات دو یو مین؟ £خارجکی نحرف مث ادم بوگو چی میگی +هیچی فحشت دادم £😐 +فحش ندادم گفتم منظورت چیه £میفهمی منظورم چیه یوهاها ها ها 😐😈 اومد نزدیکم و داشت یه چیزایی زیر لب میگفت.. یه لحظه از درد به خودم پیچیدم و جیغ بلندی زدم.... احساس میکردم از بدنم داره نور خارج میشه.. تمام توانم داشت از بین میرفت و نفهمیدم چی شد....
خب تموم شد فقط منو نکشین چون بقیش باید میموند واسه پارت بعد ب من ربطی نداره :/ برین بعدی چالشه--_--
بعدی دیگه چالشه دیگه این نبود :/😂
خب چالش این بود تا اینجا بیاین :/ میرم محو شم تا نکشین منو😂😂😂😂😂😂✌نه شوخیدم ببینین تصمیم گرفتم هر دفعه از پارت بعد بهتون سرنخ بدم هرکی بتونه رمز گشایی کنه یا خیلی باهوشه یا من رمز گذاریم خوب نبوده😐💔😂حالا رمز اینه: از تاریکی شب به روشنایی روز.... جونگ کوک برنده میشه یا هیونگ؟ قسمت اول راحته ولی رو قسمت دوم باید خیلی فک کنین... راسته یادتون باشه این ماجرا تموم نمیشه قصه پر رمز و رازه قراره به فصل دوم کشیده شه... :)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
از تاریکی شب (جونگ کوک) به روشنایی روز(هیونگ) درسته؟
نظری ندارم😐💔 یعنی دارم ولی فک کنم نگم بهتره😂💔
بابا کشتی ما رو... هر روز میام چک میکنم میبینم هیج خبری نیست اههههه😑😑😑😑😑🗡🗡🗡🗡🗡
هوف پخشکن دیگه 😭😭😭
اخه عزیز من 😭
چرا پارت بعدیو نمیزاری 😳
پیر شدم دیگه 😢
(خانم _ اقا) تستچی لطفا این تست رو زودتر از بقیه تست ها قبول کن
بخداااا موهام سفید شدن 😟😔😢😭
کمک کمک قلبم بزار دیگه پارت بعد و آجیییی
خدیا دارم میمیرم🤕😭🤕😭🤕😭🤕😭🤕
من هر روز میام ببینم منتشر شده یا نه😭
تو این راه تنها نیستی گلم😭😭😭😭💔💔💔💔
واایییی رد دادمدیکه پخش کن تستچی ترخدا من رفتم فعلا
با ارزوی سلامتی برای دوستان
فقط تستچی پخش کن