خداحافظ عشق

نانای اکبر و کبری نانای اصغر و صغری این یه داستان جدیده و ربطی به با بلک پینک در فن ساین نداره

که یهو دیدم جنی نیست از لیسا پرسیدم جنی کجاست گفت اگر رو ی استیج رو نگاه کنی میفهمی دیدم جنی روی دستیجه ولی کای اون رو گزفت و برد پشت صحنه از زبان تهیونگ(😁 بی تی اس وارد میشود😁) دیدم کراشم(نویسنده:تهیونگ تو رو جنی کراش داری تهیونگ:🤤آرههههه نویسنده:هی خدا باشه یکاری میکنم بهش برسی تهیونگ:فدات)دویدم پیش کوک گفتم من میرم پشت صحنه کار دارم

از زبان چانیول: نگران جنی شدم از وقتی با کای سر جنی دعوا کردیم باهاش قهرم کراشم جنی الان کجاست چیزی خورده حالش خوبه(نویسنده اول اینکه داری سولوی جنی رو میخونی دومن که الان ۳ نفر روی جنی کراش دارن من مجبورم داستان رو حسابی عاشقانه کنم ) از زبان جیسو:خب دیگه بسه میریم پشت صحنه

از زبان () من دارم توی کیپاپ قدم میزنم م م جی جی سوووووو از زبان جیسو:دیدم() بیهوش شد و یه مرد که سیاه سیاه بود بردش از زبان یه تماشاچی یه کنسرت:همه ی اعضا بلک پینک بیهوش شدن و ۳ نفر اون هارو بردن

از زبان شوگا:رفتم پیش تهیونگ دیدم داره یه پسرو میزنه جنی بلک پینک .اونجا بود و گریه میکرد تا اینکه دیدم بقیه هم اومدن(اعضا اکسو رو میگه) که یهو.....

دیدم یه مرد داره رزی رو میبره دویدم پیش اون دیدم ۳ نفر دیگه هم اونجا هستن سرگیجه گرفته بودم همه چی از دستم در رفته بود که بیهوش شدم از زبان نویسنده:خدایی نباید فدای شوگا بشیم اینجا😍 از زبان جنی:فرار کردم ولی دیدم حالم خوب نیست ۱۰ سال قبل.....

این پارت تموم شد کیوت میدونم کم بود ایده داستان لیسا هم یه داستان ۲ پارته ی کمدی به اسم لیسا و همبرگر راستی چالش اگر جای جنی بودید چیکار میکردید