20 اسلاید صحیح/غلط توسط: بهار انتشار: 3 سال پیش 91 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
داستان جدید...
اسم : ساینا ___ سن : ۲۳ ___ شغل : پرستار ____ قد : ۱۶۵ ___ پدر : مایکل ____ مادر : سحر ، & ایشون دست کمی از یک دکتر نداره ،پدرش انگلیسی و مادرش ایرانی در کل خانواده خوبی هستند ولی به دلیل متفاوت بودن ملیت هاشون گاهی اوقات به مشکل بر میخورن ولی مشکل جدی تا به حال نبوده ,,, ساینا روحیه لطیفی داره و کم حرف ، عاقل ولی پر شر و شوره،،، تک فرزنده
اسم : نرگس ___ سن : ۱۹ ___ قد :۱۷۲ ___ پدر : امیر ___ مادر : المیرا _،، دختر خیلی زیبایی عاشق چیزای ترسناکه و ماجراجو تیپش اسپرته و از عشق و عاشقی خوشش نمیاد حاضر جواب و در این حال با ادب و گله ، حرف گوش کنه با مادرش گاهی اوقات اختلاف نظر داره رنگ مورد علاقه اش آبیه و خواهر بزرگتر از خودش داره
اسم : آرمیتا ___ سن : ۲۴ ____ قد : ۱۶۶. ___ شغل : مترجم __ پدر ؛ شایان. ___ مادر :میترا. ___
،،درونگرا غصه هاشو به کسی نمیگه و عصبی نمیشه آروم و جدی
مترجم زبانه تقریبا بر اکثرا زبان ها مسلطه کارشو سعی میکنه انلاین انجام بده ,,, دلیلی اینکه اسمش شده ارمیتا اسم مادرشه پدرش خیلی دوست داشت اسمش به مادرش نزدیک باشه پدر و مادرش عاشق همدیگه ان , آرمیتا هم احساسات زیادی داره ولی در این حال کمی سرده
اسم ،: رزا. ___ سن : ۱۷. ____ قد ۱۶۵. ___ پدر : محمد. ___ مادر؛ فاطمه ___ خب ایشون کوچولو و شیطونه قلب پاکی داره چشم و مو قهوه ای با موهای فر و نازه سال دیگه کنکور داره و از الان داره میخونه ولی سر درس خوندش همه رو حرص میده ، اما در کل بچه درس خونیه عاشق مادرشه و اکثرا حرصش میده 😂😂 بابایی و خیلی باباشو دوست داره خانواده شاد و رسمی و با حالی داره عاشق رنگ عاشق ارایش کردن مهربونه و سر سخته و. ارومیه و ته تقاری گروه یک خواهر و برادر دوقلو کوچولو هم داره
اسم : دایانا. ___ سن : ۲۵ ____ شغل : مزون لباس داره ____. قد :۱۶۴. _____ پدر ؛ احمد ____ مادر : سمانه ___
دایانا دختر مستقل و با اراده ای پدرش شرکت مد داره دایانا طراحی هاشو برای پدرش انجام میده ولی در اصل دوست نداره به کسی وابسته باشه پدرش خیلی دوست داره دایانا تو شرکت کار کنه اما دایانا یا پدرش مخالفه، علیرضا با پدرش رابطه خوبی داره و با دایانا نامزده دایانا یک برادر بزرگتر داره که وارث شرکته اما دایانا با برادرش زیاد کاری نداره
اسم : علیرضا ____ سن : ۲۷____. شغل : توضیح داره ____قد : ۱۸۴. _____ پدر : علی.____ مادر : فیروزه____.
راجب شغلش ایشون مامور اما عملیاتاش به صورت مخفی و کسی از اینکه ایشون مامور هستند خبر ندارن به دوست هاش و به هیچکس نمیگه و تضاهر میکنه تو شرکت یکی از دوستاش مشغول به کاره پدر و مادر خیلی مهربونی داره گاه اوقات علیرضا مادرش هم تو جمع میاره راستیتش خیلی باهاشون خوش میگذره علی اقا هم وضعیت مالی متوسطی داره و علیرضا تو همه چی بهشون کمک میکنه علیرضا شخصیت خیلی عاقل و کاملی داره هوای همه رو داره خلاصه خیلی پسر گلیه ..یک برادر ۱۸ ساله کله شق هم داره که اکثرا مادر و پدرشو حرص میده و علیرضا برعکس مرحم پدر و مادرشه
اسم : سوگل____ سن : ۲۱. ___ قد : ۱۶۵. ____ پدر :بهرام. ___ مادر : رستا. ___
ایشون مهربون و خوش قلبه خیلی خلاقه تا اخر کنار دوستاش می مونه هوای همه رو داره ، لجبازه و طرفدار پر و پا قرصه طرفدار موسیقی یک گروه معروفه و به همه امید میده ،
: سه تا خواهرم ولی کاملا راهشون از هم جدا است
اسم : ساناز ____ سن : ۲۴ _____ شغل : مهندس کامپیوتر ____ پدر : داوود. _____ مادر ؛ ایزابل ___
ایشون شوخ طبع و زلزله هستن ، هکر هم هستند ولی به قول خودشون انجام نمیدن ایشون عادت دارن به هرکس فقط پنج بار فرصت بدن ,,, پدرشون مادر و پدر شوم خارجی هستند ولی چون به دلیل سفر ضروری پدر بزرگ ساناز به ایران پدر ساناز ایران به دنیا میاد و پدر و مادرش تصمیم میگیرند اسمش و ایرانی بزارن داوود بعداً با دختر عموش ازدواج میکنه به اسم ایزابل و نتیجه ازدواجشان میشه دو دختر و یک پسر ساناز وسطی و در دونه باباشه چون پدرش عاشق فرهنگ ایرانه اسمش و ایرانی گذاشتن ،
اسم برادرش جک و خواهرش سوفیا.
اسم : آیسا ____ سن : ۲۵____ شغل: قد : ۱۷۲ ____ پدر : رافائل. ____ . مادر : مارگارت __
با اینکه ته تقاری نیس به ته تقاری معروفه خیلی خوشگله قد و بلند و رعنا پر جنب و جوشه عاشق ماشین های مدل و بالا و خرج کردنه زیاد ولخرجی میکنه ولی خیلی دختر خوبیه پدرش تو کار قاچاق اسلحه یک شرکت تولیدات لوازم خانگی برای پوشاندن کارش داره مارگارت هم زن صبور و خوبی و مغروریه برعکس دختر پر انرژی دارن
اسم : جک. ____ سن : ۲۲ .____ پدر: داوود ____ مادر : ایزابل __
ایشون برادر ساناز هستند توضیحات زیادی راجبش ندارم راجب شغلش کنار خواهرش کار میکنه و یک جورایی به ساناز وابسته است
اسم : علی _____ سن ؛ ۲۷. ____ قد :۱۷۶ ---,,, شغل : مربی بوکس ___ پدر ؛ میلاد. ____ مادر : فهیمه.____
پسر کمی مذهبی تو مشکلات فکرای کاملا خفنی به ذهنش میرسه اهل دیوونه بازی نیس ولی هوای ابجی سوگل و داره تو خانواده ای بزرگ شده که همه معلم و استاد ان ، لیسانس اش و گرفته و در کل پسر خوبیه اهل دعوا و حاشیه هم نیست
اسم : پویا ____ سن :. ۲۷.___ قد : ۱۷۵.___ شغل : معمار و مهندس کامپیوتر. ___ پدر : مهدی. ____ مادر : سمانه.
سرش تو کار خودشه خیلی ساکته میره و میاد پسر با حالیه ولی خب ویژگی های خودشو داره وقتی دلش بخواد شوخ و شنگه دو تو کار کسی دخالت نمیکنه و عاشق سانازه اما هنوز به عشقش اعتراف نکرده
اسم : آدرین ___ سن : ۲۶ ___ شغل : فروشنده اسلحه___ پدر : رضا __ مادر : مهدیه ___ ایشون فروشنده اسلحه است با پدر آیسا سر و سری داره ولی آیسا از این موضوع با خبر نیست ...
اسم : بهار __ سن : ۲۰ ___قد : ۱۷۰ __مادر :...... پدر : ..... ایشون دختری چشم و مو مشگیه دختر بدی نیس مغروره از خانواده اش هیچوقت صحبتی نمیکنه در حال حاضر با عمه اش زندگی میکنه خیلی تخس و لجبازه گاهی اوقات بد اخلاق و گاهی اوقات شوخ و شنکه گاهی اوقات خوش اخلاق زود کانال عوض میکنه اکثرا اوقات هم کسی سر از کارش در میاره مردم ازاری هم تو خُونشه تو جمع دوستاش شوخ و سنگ زود سازگار میشه ولی از مکان های جدید زیاد خوشش نمیاد از ارایش کاملا متنفره خوشش نمیاد کسی تو کاراش دخالت کنه ( دیگه عکس بهت. پیدا نکردم به همین راضی باشید 😂)
از این اسلاید به بعد شخصیت های هستند که به مرور زمان وارد داستان میشن ...😂😂
...............
............
،،،،،،،،،،،،،،،،،
یکی دوتا دونه شخصیت مونده بود که عکس براش پیدا نکردم حالا به مرور زمان عکس اون هم میزارم فعلا شخصیت ها تموم شد ...راستی لطفاً بهتون بر نخوره دیگه داستانه لطفاً ناراحت نشید حالا....😂💜
تماممممم تا پارت یک 😂
20 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
ع.شقم بزار کجایی ؟ :|
سلام ابجی عذر میخوام حتما میزارم
بهار
نمیزاری؟ :|
3ماه گذشته چرا نمیزاری :|
توی کامنتای این سایته چتم میکنی .!
سلامممم
بهار یادته منو؟ دلم برات تنگ بود 💙🖇
عه سلام خوبی اجی ؟
اره بابا مگه میشه یادم بره 😂💙
همونی که داستان پری و ساحره و مینوشت 😂👌
منم دلم برات تنگ شده بود ابجی ♥️
آره 😂 آخرشم پارت آخرشو نذاشتم 😂
اره دیگه منم کلا بیخیال داستان شدم ..:-!😂😂
بهارررررررررررررررررررر
دستم درد گرفت از بس اومدم
دیدم هنوز داستان نزاشتی
خدایاااااااااااا امشب بخوابم فردا بیدار شم :)
ببببببببببببببببهههههههههههههههههههااااااااااااااااااااررررررررررررررر
دوست داری بزاری؟
دق دادی مارو بزار دیگه اه
چقدر شما منو حرس میدین اخه
😭💔
خدایا منو بکش :)
خدا نمیکشه منو خودم باید بکشم خودمو😂