آنچه در قبل گذشت:از بین اون گلا گذشتم و دیدم کلا هیچی اینجا نیست یهو یک صدایی از پشت گفت
آنچه در قبل گذشت:از بین اون گلا گذشتم و دیدم کلا هیچی اینجا نیست یهو یک صدایی از پشت گفت سلام مجدد^^و منم با کیفم صورتشو داغون کردم 😞😁😁 بعد دیدم لئوناردوست گفت:آخ صورتم چرا اینجوری می کنی منم گفتم باید از کدوم سمت برم گفت باشه بابا فهمیدم می خوای بحث و بپیچونی خب باید مستقیم بری همین^^ آدرینا:ممنون خدافظ=)
آدرینا:همینجوری مستقیم رفتم که با یک دریاچه ی متفاوت روبرو شدم و دیدم اطرافش پر از گل صورتی از کیفم دستکش هامو در آوردم و یکی از اونارو برداشتم و و تو آب انداختم و منتظر موندم ببینم اتفاقی میوفته یا نه~_~
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
عالیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
آقا من عاشق داستانت شدم آجیم میشی
اجیم میشه
سلام
افرین خیلی قشنگ بود
مرسیییییییی💖💖💖