l love you crazy 31

سلام عشقای من🥺 اینم پارت 31 😉لایک و کامنت فراموش نکنید 😘 لایک هاتون کم شده اخه چرااا😭😭 ناظر عزیزم لطفاااا منتشرش کننن😭😭🥺🥺

مرینت: قیافش خیلی باحال شده بود 🤣🤣🤣 کههههههههههههه ادرین: من این موشو کجا میدا کنم؟😐 مرینت: ن‌.....نمیدونمممم🤣🤣🤣🤣 ادرین: میخندی؟😐 مرینت : اخه....ا..اخه خیلی با...بانزه ش..شدی🤣🤣🤣 ادرین: باشه خودت خواستی و گرفتم.ش و انداخ.تمش روی ت.خ.ت و شروع کدم به قلقلک دادنش 《چیه؟😐 فکردیگه ای میکردی؟😐😐》 مرینت: ایییییییی.......ا...اد....ادرینننننن ب....باشه با...بابا غ.ل.ط ک....کردممممم🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣ادرین:تا تو باشی به من نخندی حالا منم میرم تو با موش کوچولو خوش بگذرون مرینت: من از مووووش میتتتترسم🐁🐁😓😓 ادرین: این دیگه مشکل خودته یا من اینجا میمونم یا میرم با حیوا.ن مورد علاقت تنها باشی 😌 دیگه دندونت گرفت یا هر چیز دیگه ای شد تقصیر من نیست😌😌😂 مرینت: میدونستی خیلی فرصت طلبی؟😐😐👌🏻 ادرین: بل😌👏🏻 مرینت : نخیر اقا بفرما بیرون انگار خونه خاله هست😐👌🏻🚶‍♀️ ادرین: واقعا؟🥺 مرینت : پاشو برو تا با اردن.گی ننداختمت بیرون😐🚶‍♀️

ادرین: باشه خانم جنگجو 😐 موشه اومد به من ربطی نداره😂 مرینت : اومد که اومد یه کاریش میکنم ادرین: باشه😏😏 &حالا میبینیم ماریتا خانم ببینم میتونی از دست این نقشه من در بری؟😈& مرینت: بییییرون😐😐🚶‍♀️🚶‍♀️ ادرین: بااااشه رفتم توی اتاقم اهای اریانننن اریان: هوم؟ ادرین: ببینم مهمونی تموم شد؟😐 اریان: معلوم نبود کدوم گ.و.ر.ی بودی بله تموم شد😐 ادرین: خب حالا هر چی ببینم تو عروسک موش کوکی نداری ؟ اریان: مگه من بچه ام؟😐😐 ادرین: داری یا نداری!😐 اریان: یکی دارم ادرین: بده به من اریان: میخوای چیکار؟ ادرین: چیکار داری بده اریان: باشه بابا .....بگیر فقط اگه خراب بشه من میدونم و توها😐 ادرین: باشه فعلا خدافس👋🏻 اریان:👋🏻👋🏻😐 《2ساعت بعد》 ادرین: داشتم دم در اتاق ماریتا کیشیک میدادم خواهرش بالا خوبیده بود خودشم پایین موقعیت خوبی بود اروم از لای در رد شدم و رفتم تو........... موشه رو کوک کردم و اروم گذاشتم روی زمین &تقققق*خورد به دیوار*& مرینت: یه صدایی اوند چشمام رو باز کردم همه جا تاریک بود جیزی نمیدیدم چراغ خواب رو روشن کردم چشمام رو مالیدم تا بهتر ببینم کسی اونجا نبود بیخیال شدم و چراغ خواب رو خاموش کردم و رفتم زیر پتو

ادرین: این که دوباره خوابید اینجوری نمیشه اروم رفتم ورداشتمش و دوباره کوکش کردم و گذاشتمش روی زمین دوباره راستتت خورد به دیوار مرینت: اههه این صدای چیه؟ ادرین: ایول بیدار شد رفتم کنار تا نبینتم مرینت: به دور و برم نگاه کردم یه سایه افتاده بود رو دیوار وای خدای من این چیه😰😰 بلند شدم و رفتم نزدیک بیشتر دقت کردم واااااییییی موششش بوددد🐁🐁😰😰😰😰 خواستم داد بزنم کههههههههه ادرین: دم د.ه.نش رو گرفتم وگرنه خونه رو روی سرش میگذاشت و اروم بردمش بیرون مرینت: یکی دم دهن.م رو گرفت ترسیدم منو برد بیرون این کی بود ؟ دیگه تحمل نکردم و دستش رو گاز گرفتم ادرین: اخخخخخ اوف اوف دستم رو برداشتم اخه این چه گازی بود دستم سو.راخ شد 🥺😐 مرینت: به پشت سرم نگاه کردم اااادرین بودددد😰😰😱 وای خدااا اخه این چه کاری بود بچه رو سو،راخ سو.راخ کردم رفتم نزدیکش و گفتم اخه این چه کاری بود ادرین نزدیک بود منو س‌ک‌ت‌ه بدی ادرین: فعلا که خودم از دست کار تو س‌ک‌ت‌ه کردم مرینت: وااای ببخشید واقعا ببخشید از عم.د نکردم فکر کردم دزده😕

ادرین: اخه دزد تو خونه ما چیکار میکنه؟😐 مرینت : چمیدونم خب بده ببینم دست.ت رو وااای خدااا چیکااار کردم اوف اوف از دست تو مرینت ادرین: چی؟🤨 مرینت : چی ، چی؟😐 ادرین: از دست تو مرینت؟ مرینت با تو چه ربطی داره؟🤨 مرینت: وااای نند زدمممم گفتم: امممم خب .....خب یکدفعه از دهنم در رفت همین 😰 ادرین: اما تو چرا باید اسم مرینت رو به زبون بیاری؟🤔 مرینت : اه حالا این حرفا رو ول کن بیا بریم دستت رو پانسمان کنم ز.خ.م شده ادرین: تو نگران من نباش اول به سوال من جواب بده🧐 مرینت: خب خب اسم دختر عموم از دهنم در رفت همین اخه اسم ما خیلی به هم شبیهه😰😰 ادرین: باشه قانع شدم😐😂 اخه چرا عرق کردی؟😂 جوری ترسیدی انگار تو مرینت هستی😂😂 مرینت:چی؟😰 من...من مرینت باشم؟😰 خیلی خنده داره منو مرینت؟ امکان نداره😂😰 ادرین: میدونم تو با مرینت زمین تا اسمون فرق داری👌🏻😂 مرینت : ول کن بیا بریم ادرین: میتونیم در مورد یه چیزی با هم حرف بزنیم مرینت: چی؟ ادرین: بریم تا بهت بگم مرینت : باشه بیا بریم تا کسی ما رو با هم ندیده ادرین: خب ببینن مگه چی میشه؟😐🤔 مرینت : تو این چیزا رو نمیفهمی زود باش بریم تو اشپزخونه ادرین: باشه و رعتیم تو اشپزخونه مرینت: اوففف ببین چیکار کردممم😰😓 ادرین: گفتم که اشکالی نداره هی میگه😐 مرینت : اما خبببب من.....توی اتاق موش دیدم تو چرا اینجوری کردی ؟🤔 ادرین: خب باهوش اگر داد میزدی همه خونه رو بیدار میکردی مق۰ثل اینکه ساعت 1 شبه😐 بعد میمدن میدیدن موش پلاستیکی هست معلوم نیست چه فکری میکردن😂 مرینت: چی گفتی؟ موش پلاستیکی هست؟ ادرین: چ.....چ...چی؟😱 & وای خدای من چی گفتمممم الان کلم رو میک.نه& نه...ن...ه منظورم اینه که ببینن تو از موش میترسی همین 😱😱😰😰😓😓 مرینت: ببینم نکنه اون کار تو بود؟🤔😐 ادرین: نه بابا چرا باید کار من باشه😰😓 مرینت : بعدشم تو چرا باید نصف شب بیدار باشی؟🤨 ادرین: اهههه باشه بابا کار من بود مرینت: چیییی بزار الان حسابت رو میرسممم😈😈 ادرین: یا ابلفضللللل خدایاااا تو بهم رحم کنننن که یکدفعهههههههههه 《مرسی که خوندی عزیزم 😘 حتما لایک کن گلم لایک هاتون خیلی کم شده اخه چرا؟ من خیلی روش کار میکنم😭 اما شما لایک هاتون کم شده بعضی ها میخونن اما نه لایک میکنن نه کامنت میزارن😭😭 ناظر عزیزم لطفا منتشرش کن این پارت چیز خاصی نداشت زود منتشرش کن منتظر نزارم لطفاااا🥺🥺 تا اخر برو چالش داریم😉》