درونگرا(هوسوک)p2

من: اقای هوسوک بسه دیگه الان اگه دقت کنی فشارت افتاده بلند شو یه سرم بهت بزنم اه...یا خود خداااا(بیهوش میشوی😂) .....داستان از زبان هوسوک.... میخواستم خانم جانگ رو یکمی اذیت کنم واسه همین یه ملافه برداشتم رو هودم انداختم بعد اومد سرمم رو بزنه بلند شدم. بیهوش شد چرا😮.من:خانم جانگ بلند شو خانم جانگ ببخشید .....پرستار پرستار بیا اینجا این پرستار حالش بده. ای وای نمیری خودتو بندازی رو من. پرستار: دکتر جانگ بلند شین لطفا دکتر جانگگگ(با داد) . پرستار برانکارد بیارید ....۲ ساعت بعد....

من: دکتر چی شده؟ خانم جانگ خوبه؟ ؟؟: سلام. خانم جانگ توی سی سی یو ئه. چون خ.و.ن ریزی م.غ.ز.ی داشته بیهوش شده و الان توی سی سی یو که بخش مغزه بستریشون کردیم. من: همش بخاطر منه. من عصبیش کردم و ترسوندمش. ...در زدن... من: بیا تو ...تهیونگ بود... من:بیا اینجا بشین تهیونگ. تهیونگ: هوسوک حالت خوبه؟ من توی اینترنت یه مقاله خوندم نوشته بود حالت اصلا خوب نیست و در حال م.ر.گ. هستی. خیلی نگرانت(با گریه) شدم هیونگ ببخشید تقصیر منه. من: هی هی گریه نکن چش قشنگ. تقصیر تو نیستش. تهیونگ: چرا بخاطر منه اگر من تورو نمیبردم توی کافه حقیقت قشنگ شاید سنگ نمیوفتاد روی پات که اینجو*با هق هق) ری بشی. من: حالا گریه نکن ببین جین برام موچی اورده بیا باهم بخوریم اوکی از اون موچی هاس که تو دوست داری شکلاتیه بیا بخور دیگه تهیونگ: تو خیلی مهربونی جانگ هوسوک. مرسی که از موچیت به منم دادی. من: بابا چیزی نیست من نمیتونستم این همه موچی رو بخورم. تازه این موچی دست ساز خود جینه توی سئول موچی شکلاتی پیدا نمیشه که توهم خیلی وقت بود نخورده بودی درسته؟ تهیونگ: اره. راستی هیونگ یه سوال. من: بگو

تهیونگ:اون یکیا چیه؟ من: این یه کیک بادوم زمینیه که یه ارمی چینی برام فرشتاده. این یه بسته موچی دیگس که اصل ژاپنیه و همه نوع موچی ها داره یه نمونه. اینم باقلوا استامبولیه. اینم گز اصفحانه. تهیونگ: اینا رو ارمی ها برات فرستادن؟ من: اره پست کردن چون تو بیمارستانم پست بهم سریع تر میرسه یه سعت پیش رسید. شب اینجا بمون میخوام مانی هیست بزارم باهم ببینیم و اینا رو بخوریم. تهیونگ: نه نمیخواد اینا رو واسه تو گرفتن. من: نه بابا تازه من چیزای دیگه ام دارم. جین برام کلی رامیون و چیپس و پفک و پاستیل اورده میتونیم اینا رو بخوریم بیا دیگه تهیونگ...ته ته من ناداحته؟ ناداحت نباش دیگه

تهیونگ: اوکی باشه بزار لپ تابت رو روشن کنم . راستی منم برات یچیزی اوردم. من: چی اوردی؟ تهیونگ: هات پات و کیک موز و گردو من: خیلی مهربونی عاشقتم تهیونگی. سریع اون هات پاتو به من بده خیلی وقته نخوردم. تهیونگ: هوسوک.. من: بله؟ تهیونگ:یه هیتر بهم پیام داده. من: چی گفته تهیونگ: گفته ساعت ۱:۱ به اینجا ش.ل.ی‌ک میکنه و مارو میکشه. من: جدی نگیر بابا. خب میخوای الان بگیریم بخوابیم بعد زیر پتو مث دوران کاراموزی که پی دی نیم نمیزاشت بریم زیر پتو چادر بزنیم اونجا خوراکی بخوریم. چون معلوم نمیشیم دیگع. فلش گوشی هارو میزنیم. تهیونگ: افرین خوبه بزار الان بزنم وایسا . اها الان خوب شد..