یچیزی بین عشق و دیوانگی💜P12

ملودی:وقتی می یونگ داشت آهنگم رو میخوند،از چهرش معلوم بود شگفت زده شده.با صدای هیجان زده ای گفت:«ملودی،تو یه اسطوره ای!باید هر چه زودتر توی کمپانی ای که خالم کار میکنه کار کنی!»+اونجا چه جور جاییه؟_کمپانی ای خالم توش کار میکنه،یکی از بزرگترین کمپانی های دنیاست.اما چند وقتیه مشکلاتی داره.مطمئنم تو میتونی یکی از این مشکلات رو حل کنی!+حالا من باید چیکار کنم؟!_من آهنگتو به خالم نشون میدم اگه خوششون اومد بهت زنگ میزنم میگم باید چیکار کنی.ممکنه یکی رو از طرف کمپانی بفرستن تا بهت درخواست همکاری بدن.+مرسی می یونگ!بهترین دوست دنیا توییی!

واقعا هیجان زده بودم!توی جایی که زندگی میکردم به آهنگام میگفتن چرت و بی مفهوم؛اما اینجا بهشون میگن اسطوره ای!بار اولی بود که از ته دلم خوشحال بودم.داشتم به دو تا از بهترین آرزو هام میرسیدم!همشو مدیون می یونگ بودم.***(روز بعد)تلفنم زنگ خورد.می یونگ بود.یعنی از آهنگم خوششون اومده بود!سریع جواب دادم و گفتم:«چی شد؟خوششون اومد؟»_آره ملودییی!بهت تبریک میگم!فردا باید بری به کافه ... تا با یکی از کاراموز ها حرف بزنی و پیشنهاد رو قبول کنی.+چرا با یه کاراموز؟_مثل اینکه کاراموز پسر برادر رئیس کمپانیه.+آها.ممنونم خبر دادی.خداحافظ!+بای!...کم مونده بود از خوشحالی بال در بیارم.داشتم بالاخره یه آهنگ نویس میشدم!***(روز بعد(ببخشید زیاد روز بعد روز بعد میکنم😐))سعی کردم بهترین لباسم رو بپوشم.اما بغیر از یه تیشرت و دو تا هودی هیچی نداشتم.هودی بنفشم رو برداشتم و به سمت کافه ... رفتم.

هیون کی:عموم بهم گفته بود برم و آهنگ نویس جدید پیشنهاد همکاری بدم.شنیده بودم آهنگ نویس جدید یه دختره!معمولا عموم نمیزاشت دخترا آهنگ نویس بشن،اما انقدر اوضاع بد بود که مجبور بود.رفتم به همون کافه ... .از دور دختره رو دیدم؛اما بنظر خیلی آشنا میومد.وقتی نزدیکتر رفتم دیدم ملودیه!اونم منو دید گفت:«هیون کی؟تو اینجا چه غلطی میکنی؟»_ببینم تو آهنگ نویس جدید هستی؟+از کجا میدونی؟ببینم نکنه تو پسر برادر رئیسی؟...باورم نمیشد.بازم این دختره.از وقتی اومده فقط وقتم رو تلف کرده.آخه این لجباز یه دنده چی میتونسته بنویسه که انقدر الهام بخش باشه؟!

لایک کن برو بعدی❤

با بی حوصلگی رفتم نشستم و گفتم:«خب دیگه خودت میدونی چیه.پیشنهاد رو میپذیری یا نه؟+آره خب مجبورم..._وای چه عالی حالا اینجا رو امضا کن و اسمت هم بنویس.فقط فامیلیت چیه؟+اممم...میشه نگم؟_منظورت چیه بدون فامیلی که نمیشه!+پس منم پیشنهاد رو نمیپذیرم!_باشه باشه اسمت کافیه.فردا ساعت ۳ طبق آدرسی که برات میفرستم باید بیای توی کمپانیمون.فهمیدی؟

خب بچها به سوالی که تو قسمت توضیحات نوشتم پاسخ دهید لطفا😐