سلام این داستان جدیدمه امیدوارم که خوشتون بیاد
اسم: اِلا متاسفانه چند سال پیش منو خانوادم تصادف کردیم و پدر و مادرمو از دادم اما خاله امیلی نمیذاره که نبود اونا رو حس کنم وقتی کوچیک بودم مامانم و خاله امیلی خیلی باهم صمیمی بودن و وقتی مامان و بابام مردن چون دختر نداشت سرپرستی منو به عهده گرفت البته نگم عمو گابریل هم برای کم نذاشت و شد مثل بابام(گابریل اینجا خیلی پایه اس😹)
شغل: بعدا میفمین
12 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
15 لایک
چرا انقد کیفیت عکصا کمه
من الان دارم تست رو انجام میدم کیفت بد نیس
شاید نت من بده
عاااااااالی
مگه یوز پلنگم تایپ میکنه 😅
خب ولش کن نمی دونم اون آلیا بود یا آیسا؟
آیسا چون اسم آلیا خیلی تکراری شده
آها مرسی
بچه ها هرکی خواست اسمش تو داستان باشه تو کامنتا بگه 💕
به نظر جالب میاد😻
منتظر پارت 1 هستم😻
💕