بازگشت از مرگ 5

خیله خب قبل از اینکه داستان شروع شه عکس تست ساتلا هستش و شخصیت های جدید عبارت اند از.. مگامی: پارت قبلی اومد اکیدونا نزوکو کریستا توجه توجه ممکنه بعضی ها از پارت بعدی بیان😄😄

مگامی: ساتلا مطمئنی نمیخوای به سوبارو کمک کنی؟ بد زخمیش کردی ساتلا: مطمئنم مگامی مگامی: خب بیا بریم جایی که من میگم ساتلا: کجا میریم؟ مگامی: ساتلا رقیب تو فقط ساحره ها نیستن هرچی باشه اینا زیردست دارن برای مثال یکیش کریستا هستش که الان هاست که پیداش شه فقط اون قدرت داره مواظب باش ساتلا: مگه بقیه ساحره ها قدرت ندارن که منو آوردن اینجا

مگامی: خب ساحره ها دارن ولی اینا ساحره نیستن ساتلا: فکر کنم کار مشکلی باشه مگامی: انقدر بیخیال نباش ساتلا رام: ساتلا ساما یکی اینجاست ساتلا: رام توهم قدرت داری؟ رام: بله ولی قدرت رم قوی تره ساتلا: اون کی میاد؟ رام: به زودی مگامی: عیب نداره ساتلا ما میتونیم ساتلا: ما نه قدرت داریم نه چیزی چجوری میخوایم بجنگیم مگامی: تو داری ساتلا: چی میگی؟ مگامی: تو میتونی از مرگ برگردی درسته؟ پس مشکلی نیست ساتلا: راست میگی مگامی

رام: ساتلا ساما مواظب باشید ساتلا: ممنون رام کریستا: چه زود رسیدین ساتلا: بین تمام ساحره هایی که دیدم تو از همه خوشگل تری کریستا: مگه چیه ساتلا ساتلا: هیچی فقط قراره بمیری کریستا: نمی تونی منو بکشی ساتلا: ببین و بگو مگامی رام حمله میکنیم کریستا: ترسیدم بگیر که اومد ساتلا: شمشیر اون معمولی نیست مگامی: ساتلا مواظب باش رام: ساتلا ساما رم اومد رم: سلام ساتلا ساما ساتلا: سلام رم بکشش

ساتلا: تو برای کدومشون کار میکنی؟ کریستا: ساحره خشم ساتلا: ساحره خشم اونو ندیدم کریستا: چه شانس خوبی مگامی: اون بدترین ساحره است ساتلا: واقعا؟ کل این قضیه دردسره مگامی: رم و رام از پشت حمله کنین فقط مواظب باشید رم و رام: باشه مگامی سان ساتلا: خوبه شمشیر رو با خودم آوردم مگامی: اعتماد به نفس ساتلا از وقتی که دیدمش بیشتر شده

ساتلا: نگاه کردن به گذشته ممکنه خوب باشه ولی بعضی اوقات گذشته آدما تلخه مگامی: ساتلا حالت خوبه؟ ساتلا: خیلی خوبم نگران نباش . رام: ساتلا ساما بیهوش شده ساتلا: ممنون دخترا رم: یعنی ما دوست شما هستیم؟ ساتلا: معلومه چی فکر کردین؟ رام: آخه ما تاحالا دوست نداشتیم ساتلا: اشکال نداره دخترا مگامی: میخوای بدی به مرحله بعد؟ ساتلا: یزره استراحت کنیم بعد میریم مگامی: پس بریم؟ پیش اکیدونا ساتلا: اون کیه؟

مگامی: نترس دوست منه بهمون کمک میکنه ساتلا: فهمیدم رم: ساتلا ساما مطمئن باشید ما امنیت شمارو تضمین میکنیم ساتلا: رم نیازی نیست رام: این قراردادی هست که ما با شما داشتیم ساتلا: چه قراردادی؟ رام: اونجا توی عمارت ساحره ساما اون برگه رو امضاء کردی اون قرارداد بود ساتلا: باشه فهمیدم خوبه رسیدیم اکیدونا: سلام مگامی با خودت دوستاتو آوردی؟ خوش اومدید مگامی: سلام اکیدونا ایشون ساتلا و رم و رام هستن

اکیدونا: همون بازیکن جدید؟ ساتلا: شما هم میدونید؟ اکیدونا: یکی رو پیدا کن ندونه تازه سوبارو هم جزو فرقه ساحره شده همون زیردست های ساحره ساتلا: چی؟ بالاخره کار خودشو کرد اکیدونا: اونو میشناسی؟ ساتلا: چرا نشناسم؟ اون برادر بزرگ منه اکیدونا: اوه ببخشید بفرمائید میوه رام: ممنون رم: من نمیخوام ساتلا : خیلی ممنون که گذاشتید اینجا بمونیم اکیدونا : اشکال نداره میدونم کریستا دنبال شما هستش

مگامی: تو از کجا میدونی؟ اکیدونا: تو دیگه منو دست کم گرفتی مگامی: آها راست میگی قدرت ذهنت اجازه میده همه چیرو بفهمی ساتلا: توهم قدرت داری؟ اکیدونا: معلومه که دارم ساتلا: چه خوب فقط مگامی نداره من دوتا دوست دیگه هم داشتم رزوال و دلتا که کشته شدن و سوبارو هم بهم خیانت کرده اکیدونا: متاسفم ساتلا سان

خیلی ممنون از توجه شما