3/6(تهیونگ) Journey to the dream

ناظر جون لطفا منتشر کن طبق قوانین مینویسم پارت ششم از فصل سه 🌷 گایز امروز تایید شده که کرونا و قرنطینه تهیونگ تموم شده و حالش خوبه خداروشکر 💜 اگه تازه وارد این داستان شدی و میخوای که بدونی بخونی یا نه من توصیه میکنم بخون اولش هیجان انگیز نیست ولی شروع که میشه پارت به پارت هیجانی تر میشه این پارتم اعترافه خلاصه ای از آخرای پارت قبلی🤍 @ دوست پسر داری؟؟ & نه .... چطور @فکر کردم چا اون وو دوست پسرته & نه بابا ما فقط دوست قدیمی بودیم من حتی شماره تلفش رو هم ندارم خیلی وقت پیش برای کار پدرش اومده بودن شهر ما و همسایه ما بودن و می اومد مدرسه ما همین .... اون روز میگفتی امممم کسی رو دوست داری میتونم بدونم کیه؟ @ اهان میفهمی به موقعش.... هنوز تصمیم نگرفتی کجا تحصیلت رو ادامه میدی ؟ &نه .... دو دلم نمیدونم @اشکال نداره به قلبت گوش کن &باشه ..... هوا تاریک میشه الان نظرت چیه برگردیم ؟؟ @ باشه فقط میخوام یه چیزی بگم همونی که فکر کنم خیلی منتظرش بودی تا الان ....... میدونی من ...تو رو قبل از اینکه من رو ببینی تو فرودگاه دیدمت و بعد خودت تو جریان بودی دیگه هر روز تقریبا هم دیگه رو میدیدم ....... &خب مشکلی پیش اومده @نه ..... من فقط ... یه جورایی ... بهت وا....وابسته شدم و هر وقت....... میبینمت قل....بم تپش بالا میره ....‌ ملینا دوس....ت دارم

✨🌿{علامت کارا+/ آیسان# /ملینا&/ جیمین∆/ تهیونگ@/ جین _ / جونگ کوک ¶/ چا اون وو ^}🌿✨ &من کاملا شوکه شده بودم و همینجوری زل زده بودم بهش که یهو نزد❄️❄️یکم❄️ شد و (فهمیدید💌) @ میدونم یهو گفتم ولی قرار نبود به این زودیا بگم شایعه درست شده بود و گروه هیت میگرفت برای همین رییس کمپانی فقط یک روز و نیم بهم فرصت داد منم الان گفتم که تا فردا شب تصمیماتت رو بگیری و ببخشید که بدون اجازه ..... نذاشتم ادامه بده و گفتم &من الان واقعا شوکه شدم ....... اممم ...میدونی تهیونگ منم....... دوست ..... دارم ولی ببین یه عالمه دختر تو دنیا هست که ارمی هستن و خودت میدونی دیگه دوست دارن و اگه بفهمن کلی هیت میگیری و فکر کنم گروهت به خطر بیافته و فکر کنم اجازه نداری چون پسر بزرگ خانواده هستی با یک دختر خارجی ارتباط برقرار کنی

@ ببین درسته اونا من رو دوست دارن ولی تو در مقابل اونا متفاوتی تو با اینکه میدونستی کی هستم به روم نیاوردی در حالی که هر کسی بود شاید داد میزد که همه بریزن سرم.... کپت رو دادی و خیلی چیزا .... راست میگی قراره هیت بگیریم ولی بالاخره باید من و اعضا یه روزی دوست دختر داشته باشیم و رییس کمپانی گفته که چون شایعه شده بیشتر باعث میشه تا آسیب ببینیم و اون رسم و رسوم برای قدیمه و هیچ وقت طبق اون نمیرم جلو ..... اممم میدونم مشکل میشه ولی درستش میکنم جوابت الان چیه؟؟ (یهو بارون بارید و بدون اونکه جواب بدم تهیونگ دستم رو گرفت و منو دنبالش تا کلبه برد و رفتیم تو) & خیلی خیس شدی @اشکالی نداره الان خشک میشه &حوله نداری؟؟ @نه. & بیا این حوله رو اضافی اوردم اگه اینجوری بمونی مریض میشی @مرسی ..... ام الان چیکار کنیم ؟ & نمیدونم @میشه بگی جوابت چیه ؟؟ & میدونی من ارزوم بود یه روز از نزدیک ببینمت وقتی تو رو دیدم باورم نمیشد وقتی پشت سر هم چند بار دیدم به قول خودت وابسته به این شدم که هر چند وقت یک بار بینمت و بعد از چند بار یه حس متفاوت دیگه ای اومد پیشم ..... جوابم رو فکر کنم بدونی @جوابت مثبته؟ &ا...ره

یهو تهیونگ خوشحال شد و اومد ملینا رو بغل کرد و بعد از اینکه جدا شدن .... @ ببخشید هیجان زده شدم. &میشه نگی ببخشید @باشه ... &نظرت چیه شام بخوریم @باشه الان سفارش میدم میارن (بعد از اینکه شام رو خوردیم ) @ اسم برادرت و خواهرت چیه؟؟ &الیکا و ایلیا ....... خیلی کیوتن مخصوص لج کردناشون با هم @دعوا میکنید؟ &مگه میشه خواهر یا برادر داشته باشی و دعوا نکرده باشی ... کوچیکتر بودم دعوا میکردم ولی دیگه چند سالی میشه نکردم @واقعا میخوای بری از کره (عکس خوشحالی تهیومگ وقتی جواب مثبت میده )

& نمیدونم موندم سر دوراهی ولی شرکت بابام شاید دلیل خوبی باشه که بمونم @ کاشکی بمونی .... بری دلم برات تنگ میشه & (لپ هاش گل میندازه و خبر نداره) @تب داری ؟؟؟ & نه @ اخه لپات قرمز شده &واقعا؟؟؟. @نکنه خجالت کشیدی & ن........ نمیزاره ادامه بدی و میاد پیشت میشینه دست ش رو میندازه دور گردنت @خیلی کیوت شدی. &😄( یهو خمیازه کشیدم🥱 ) @خوابت میاد ؟؟. &اره کمی @پس بخوابیم .... ام میگم مشکلی نداری که هر💜❄️ دو مون با❄️ه❄️م بخو💜ابی❄️م ؟؟ بنظرتون جواب چیه ادامه اش جواب ملینا رو شما بنویسید تو کامنتا هر کی بهتر بگه تو پارت بعدی میزارم و پست هاش همشون لایک میشه و کامنت میزارم