11 اسلاید صحیح/غلط توسط: Nazanin انتشار: 3 سال پیش 194 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ناظر عزیز و محترم لطفا منتشرش کن 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
ســوپـــرایـــز پارت ۱۰ اسلایده داریـــم 😍.....
ناظر عزیز و محترم لطفا منتشرش کن 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
#فردا صبح
جک.... جک بدو دیر شد.....
جک: آمــم فک کنم باید امروز حیاط جارو کنیم 😐
سولینا: ایــــی نــه فــک کــنم باید دست******شویی بشوریم...
جک: ایــــی... نگو نگو نگو نگو نگو نگو نگو نگو نگو نگو نگو خــدا نــــه
سولینا: وایـــی بدبخت شدیم
مامان سولینا: بچه ها صبحونه یادتون نره
مامان جک: آیا مدانستید... کح اگر الان راهی مدرسه میشدین تا الان رسیده بودین....
سولینا: خاله چرا اینجور حرف
میزنی
مامان جک: دِ برین دیگه مدرستون دیر شـــد....
جک: مامان من گـــشـــنـــمــه
مامان جک: بیا این لقمه رو کو***فت کن.....
سولینا: وایــی ما امشب دیر میایم باید دست******شویی بشوریم...
#تو مدرسه..
رفتم دیدیم هیچکس تو حیاط نیست (وحشناک ترین لحظه ای هممون تجربش کردیم😐😂) همون لحظه زنگ تفریح خورد... یعنی انقدر دیر اومدیم.... ٱو لالا بدبخت شدیم مبصر اومد پشتش کل کلاس جارو به دست (حال کردین؟😐😂) وااا چرا همه دیر اومدن امروز..(چقدر حس خوبیه تنها نباشی..سولینا:من از اولم تنها نبودم نازنین:وا حالا کی بود..سولینا:تو خودت نویسنده ای از من میپرسی جک بود دیگه )
یکی رفت سمت سالن نه نه،،یکی نه ۱۰ ۲۰ تایی بودن.... خلاصع همه جا بع جز دستشویی همون لحظه دیدم صدای دیدون پشت سرم اومد... برگشتم دختر عمه ی مبصرو دیدم مبصر اومد سمت ما... گفت جک (فامیلی بزارین 😐) و دختر عمه جان پیش بع سوی دستشویی سولینا اسکات دنبال من بیا.... با استرس دنبالش رفتم....
انـــقـــدر استرس داشــتــم کــع نـــگـــو 😨........... رفتیم سمت کلاس عجیب بود ولی معلم نبود
سولینا: امــم ببخشید معلم ن...نذاشت حرفم تموم شه و گفت
آرشیدا: نع خیر امروز تشیف نیاوردن ..... خوب معلم ریاضی و تجربی که یک هفتس نمیاین و امروز هم معلم فارسی نیومده.... و تربیت بدنی هم زنگ آخر... همه باید حیاط و سالن و اینا رو تمیز کنن ولی تــو باید اینجا تا آخر زنگ پیش من باشی و....
یع قدم اومد جلو یع قدم رفتم عقب همین جور پیش رفت تا خوردم بع دیوار اومد سمتم کف دستاش رو دو طرف دیوار گذاشت و صورتشو نزدیکم کرد چشام رو بستم و.... خوتون کع میدونیند چی شد اگع نفهمیدین بگین تو کامنتا تا بگم بهتون....
ناظر عزیز و محترم لطفا منتشرش کن 🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏
بعد کع ازم جدا شد به چشام نگاه کرد..... چشام رو باز کردم و بهش نگاه کردم..... آرشیدا: من... خوب راستش....... بهت بهت..... چیز شدم.... امــم.... ع*ل*اق*ه م*ن*د شدم....
سولینا: ق*ل*ب*م داشت میمود تو دهنم..... نمیدونم چرا قبولش کردم....(فک نکین تموم شد ها حالا حالا ها ادامه داره 😐)
#بعد از مدرسه
سولینا: ســلــام بر اهل خانه....
رفتم جلو دیدم مامان داره گریه میکنه و خاله هم داره دل داریش میده رفتم دیدم گوشی مامان افتاده زمین و خرد شده
سولینا: مامان چیشده؟
مامان: هق.... بابات..... سولینا... بـــابـــات...
با نگرانی گفتم: بابام چی؟؟
خاله: دخترم... بابات تو راه تصادف کرد و ف*و*ت کرد......
چی.... نه نه امکان نداره......
خوب بچه ها اول بگم که بابای سولینا پلیس بوده..... بع خاطر همین ماهیانه چندین دلار پول به حسابشون میاد....... خوب دیگه گفتم کع نگین پول از کجا میارن.....
#سولینا
۶۰ روز از ف*و*ت کرده میگذره... تصمیم گرفتم مستقل بشم... البته هنوز نع.... تابستون..... حالا حالا هم تابستون نمیشه....... اصلا تو این مدت مدرسه نرفتم.... آرشیدا هو ندیدم...(تا دیروز مبصر نبود؟😐) بعد از مدت رفتم سر کلاس آرشیدا با غم نگاهم کرد........ همه کلاس بهم تسلیت گفتن...... حالم بد شد هر کدومشون مثلا میخواستن دلداری بدن ولی حالم رو بدتر کردن....
بچه ها خسته شدم.....
11 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
آرشیدا اسم دختره😐
تازه اسم دوست منم آرشیدا هست که دختره
تقریبا یه هفته ست پارت بعد رو نزاشتی😐
گذاشتم....
عالی بود
تنکس
خسته نباشید
مسخره موکنی؟ 😐
نه😑
عالی بود
دمت گرم 🌺🌺🌼🌼
تنکس...
ناازنینننننن نباغیمیلیهیابغثخیتبغخبدبغبخبدزغخیدبابخیپزغبخبدزغخزدزتتزعزهبنبتبتزهبنابتهبپبابخبدزعبمدبعبمیدبعبنزتتبهبنبتعبنبدبتبنبدبعبمذبعب🥺👌🏻
چی؟
ببینمدانمدرسداریمعلمدارهط درسخفتمیکنه:/
باتپارتبعدیروژود بزن
برسیه گلم 😐
منم گفتم مدانم
منم همینم الان کلاس دینی دارم(ممد ببین چ شاگرد درس خونیم من*)
داستانات همیشه بی نظیرن
مـــرســـی عشقم
یور ولکام عزیزم 😘😘😘😘😘😘
عالی آجی مثل همیشه ب راوو
تنکس لاوم
یور ولکام عاژوو