برو خدا ره شکر کن و بخند

بخند 😂😂😂😂😐😂💪

مورد داشتیم. طرف داشته کتاب میخونده، باباش ازش میپرسه داری چی میخونی؟ طرف میگه: کوری! باباش با کمربند همه جاش رو سیاه میکنه. وجدانن اسم کتاب کوری بود دیگه! مگه اسم بدیه؟ 😐😐😂😂

فامیلمون از خارج واسم شرت اورد روش نوشته بود 300دلار حالا موندم، اینه روی شلوارم بپوشم، یا زیر شلوارم 😂😐😐😐😂

نام اسلحه: دمپایی حمام 🛀🎭 برد:5 متر ضریب درد: هنوز محاسبه نشده علائم اصابت: سر گیجی، تورم در جمجمه، سوزش و خونمردگی در تمام اعضای بدن پیشگیری: عصبانی نکردن مادر😐😂😂😂

مورد داشتیم، طرف موخواست تفنگ هدیه خواهرزاده شو امتحان کنه، مامانش گفت: کسی رو ناقص نکنی، از شانس بدش تیر رفت تو چشم مامانش. مامانشم با همون تفنگ ترور اش کرد. نتیجه اخلاقی: مراقب حرف مادران باشید 😐🥋😂😂

روز مادر بود، بعد تو راه داشتم میرفتم طرف خونه. یه پیرزنه با سرعت 1کیلو متر در ساعت از دور خودش رو بهم رسوند. بهم گفت: برای مامانت یه چیز بخر 😐😐 بعد با همون سرعت 1 کیلو متر در ساعت حرکت کرد. اون که رفت. گفتم: من حتی بهش تبریک نگفتم بعد موخوای براش چیز بخرم 😐بهترین کادوی ممکن برای مامانم اینه که نمره ریاضی ام بالا 14 شه

یادتونه بچه که بودیم، فکر میکردیم شکممون خالیه؟ 🙄😂😂

مورد داشتیم تو ی یه خونه سوسک زیاد بوده، باباهه به دخترش میگه برو تو حموم ببین در چه بسته هست، اگه بسته نیست، برو ببند. دختره رفت تا در خموم رو بازکرد، هر چی سوسک بود، پرید رو دختره. باباهه چن دقیقه بعدش میاد، به دختره میگه چی کار داری میکنی؟ دختره میگه بابا راحت باش دارم با سوسکا اتل متل توتوله بازی میکنم 😐😂😂😂😂😂😂

تو خیابون داشتم راه میرفتم، تو هر مغازه ای که رفتم، همه به من نگاه میکردن خودمم دقیقا دلیلش رو نمیدونستم. ولی تا رفتم خونه فهمیدم: دیدم چادر رو بر عکس پوشیدم. تازه فهمیدم، چرا یه پسره کوچولو تا منو دیده دهنش وا موندع 😐😂😂😂💔

به سلامتی رفیقی که حاضر شد نوبت دستشویی اش رو به دوستش بده ولی خودش رو شلوارش برینه نخند. مرامش رو بنگر😜😂😂😂