9 اسلاید صحیح/غلط توسط: Mahfam انتشار: 3 سال پیش 69 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
جلد1=هری پاتر و سنگ جادو💎خلاصه:«هرى» پسرک يازده سالهاى است كه نزد خاله اش زندگى ميكند. پدر و مادر هرى كه جادوگر بودهاند به دست جادوگر بدجنس و خون آشامى بنام ولدمورت به قتل رسيدهاند. اين در حالى است كه هرى گمان ميكند پدر و مادرش را در يک سانحه از دست داده است. خانواده خاله هرى رفتارى وحشيانه و غيرانسانى با هرى دارند؛ اما پس از چندى به نيروهاى شگفتانگيز هرى پى ميبرند و از آن پس دچار ترس و وحشت ميشوند. هرى ماجراهاى عجيب و غريبى میآفريند تا اين كه در آستانه يازدهمين سال تولدش نامههايى دريافت ميکند، اما شوهر خاله اش مانع از خواندن نامهها ميشود. سرانجام جادوگرى غول پيكر به نام «هاگريد» ظاهر میشود و ضمن دادن هديه به هرى، يكى از نامهها را شخصاً به هرى ميدهد كه در آن از هرى براى ثبت نام و تحصيل در مدرسه «علوم و فنون جادوگرى هگوارتز» دعوت شده است.
نویسنده:جی.کی.رولینگ
جلد2=هری پاتر و حفره اسرارآمیز🏛(تالار اسرار)خلاصه:داستان از جایی آغاز میشود که هری پاتر سال اول تحصیلی خود را در مدرسه جادوگری هاگوارتز پشت سر گذارده و در تابستان به سر میبرد. او جنی خانگی را میبیند که به او هشدار میدهد که این سال را به مدرسه نرود. بعد از آن با سه نفر از دوستانش که با ماشینی پرنده به دنبالش آمدهاند از دست خاله و شوهر خاله بد خلقش فرار میکند و به خانه دوستش میرود.
بعد از اینکه وارد سال تحصیلی میشود اتفاقات عجیبی میافتد، گربه سرایدار با طلسمی خطرناک بیهوش میشود و با خون نوشتههایی بر دیوارها حک میشود مبنی بر آن که: تالار اسرار گشوده شدهاست.بعد از آن به چند نفر حمله میشود و عدهای به هری پاتر شک میکنند. کسانی که مورد حمله قرار میگیرند خشک میشوند و در این میان با گره گشاییهای گسترده، هری میفهمد که تالار اسرار کجاست و موجودی که این حملات را انجام میدهد یک مار غول پیکر است، در این میان او میفهمد که نا خواسته زبان مارها را میداند. در همان موقع جینی ویزلی، خواهر رون، به تالار اسرار برده میشود و هری و رون، وارد تالار اسرار شده و جینی را نجات میدهند. در پایان مشخص میشود که حملات از طریق دفتر خاطراتی که ولدمورت (تام ریدل) در نوجوانی نوشته انجام میشده است!
نویسنده:جی.کی.رولینگ
جلد3=هری پاتر و زندانی آزکابان⛓خلاصه:بعد از اینکه عمه مارج وارد خانه خاله هری پاتر میشود با هری درگیری پیدا میکند و هری نا خواسته باعث اتفاق ناخوش آیندی میشود: عمه مارج باد شده و مانند بادکنکی به هوا میرود.
هری از خانه فرار میکند و منتظر اظهارنامه وزارت جادو میشود زیرا انجام جادو برای افراد زیر هفده سال ممنوع است و هری فقط ۱۳ سال سن دارد. اما او سر انجام میفهمد که سیریوس بلک کسی بوده که پدر و مادرش را به ولدمورت فروخته و اکنون از زندان فرار کرده و حالا دنبال اوست و به همین دلیل وزارت برای او حکم اخراج نمیفرستد تا بتواند در مدرسه هاگوارتز در امان باشد!
هری در سالی سخت قرار دارد که همواره باید مواظب باشد که مورد حمله سیریوس بلک قرار نگیرد. اما در پایان مشخص میشود که سیریوس بلک پدرخوانده اوست و دوست صمیمی پدرش و کسی که پدرش را به ولدمورت لو داده پیتر پتی گرو بوده که خودش را به شکل موشی در آورده بوده و از قضا موش خانگی رون ویزلی بهترین دوست هری بودهاست. اما درست وقتی که همه چیز درست میشود و سیریوس موش را به شکل عادی برمیگرداند و همه به اینکه به وسیله او بی گناهی سیریوس را ثابت کنند امیدوار میشوند همه چیز نقش بر آب شده و پیتر پتی گرو فرار میکند. بعد از اینکه سیریوس دوباره زندانی میشود هری و هرمیون گرنجر، دوست صمیمی او، به گذشته بازگشته و سیریوس را نجات میدهند و او را فراری میدهند. همچنین هری با موجوداتی به نام دیوانهساز مبارزه میکند. در نهایت سیریوس بلک فرار کرده و هری به مدرسه باز میگردد.
نویسنده:جی.کی.رولینگ
جلد4=هری پاتر و جام آتش🔥خلاصه:داستان با روایتی شروع میشود از گذشتهٔ لرد ولدمورت و بعد داستانی دیگر که ولدمورت فرد غیر جادوگری را میکشد و در مورد کشتن هری پاتر صحبت میکند و بعد معلوم میشود که این روایت در واقع خوابی بوده که هری میدیده! هری به پدرخوانده خود یعنی سیریوس بلک نامه مینویسد و جریان را میگوید. بعد از آن با خانواده دوستش رون ویزلی به دیدن مسابقه فینال جام جهانی کوییدیچ میرود.
وقتی وارد مدرسه میشود میفهمد که مسابقات دورهای سه جادوگر که بین سه مدرسه هاگوارتز، بوباتون و دورمشترانگ (دارمسترانگ)، انجام میشود، آن سال در هاگوارتز برگزار خواهد شد! شرکت در مسابقه شرط سنی هفده سال دارد و هری نمیتواند شرکت کند. هر کس قصد شرکت در مسابقه دارد، باید نام خود و مدرسه اش را روی کاغذی نوشته و داخل جام آتش بیندازد!
روز انتخاب شرکت کنندگان، جام آتش نام سه نفر را از سه مدرسه به بیرون پرت میکند و این نشانه این است که آن سه نفر برای مسابقه انتخاب شدهاست، اما ناگهان نام هری نیز از جام بیرون میآید و همه با او دشمنی پیدا میکنند، حتی بهترین دوستش: رون!
هری مجبور به شرکت در مسابقه میشود و در مرحله اول با اژدها روبرو میشود، در مرحله دوم ضمن اینکه در دریا رفته و دوستش را از چنگ موجودات دریایی نجات میدهد خواهر یکی از شرکت کنندگان را نیز نجات میدهد و این باعث میشود که امتیازاتش بالا برود. مرحله سوم هزارتویی است که باید به مرکز آن رسید. هری موفق میشود به همراه شرکت کننده دیگر هاگوارتز، سدریک دیگوری، به جام برسند، اما وقتی آن دو جام را لمس میکنند به مکان دیگری منتقل شده و فرود میآیند.
در آنجا هری شاهد بازگشتن ولدمورت به بدن فیزیکیش است و سدریک نیز کشته میشود. هری و ولدمورت با هم دوئل میکنند و هری موفق به فرار میشود و به هاگوارتز باز میگردد !
نویسنده:جی.کی.رولینگ
جلد5=هری پاتر و محفل ققنوس🦚خلاصه:هری پاتر تابستان سختی را پشت سر گذاشتهاست، او از لرد ولدمورت و کارهای اخیرش کاملاً بی خبر بودهاست. روزی که او با پسر خاله غیر جادوگرش دعوا میکند دیوانهسازها که نگهبانان زندان آزکابان هستند پیدا میشوند و به آنها حمله میکنند و هری آنها را با جادو فراری میدهد.
اما هری به دلیل اینکه قبل ۱۷ سالگی از جادو استفاده کرده توسط وزارت سحر و جادو به دادگاه احضار میشود. او سرانجام تبرئه شده وبه مدرسه میرود. معلم جدیدی امسال به مدرسه آمده که بسیار سختگیر است.
کل داستان به این مشغول است که تشکیلاتی سری به نام محفل ققنوس تشکیل شده که بر ضد لرد ولدمورت کار میکند، مدیریت محفل ققنوس را آلبوس دامبلدور بر عهده دارد. دیگر جوانب داستان مبارزه غیر مستقیم هری پاتر و وزارت سحر و جادو را نشان میدهد زیرا وزارت سحر و جادو بازگشت ولدمورت را انکار میکند و مقالاتی ضد هری پاتر و آلبوس دامبلدور در روزنامهها به چاپ میرساند.
هری خوابهایی میبیند که همه به واقعیت تبدیل میشود. او در واقع با ذهن ولدمورت در ارتباط است و احساسات او را درک میکند و زمانهایی که خواب است تمام اتفاقاتی را که او انجام میدهد و یا میبیند از چشم خود ولدمورت شاهد است.
سر انجام او خوابی میبیند که سیریوس بلک پدرخوانده اش اسیر ولدمورت است و به همین دلیل به مکانی که در خواب دیده، که جایی در وزارت سحر و جادو است، میرود. دوستانش هم با او میآیند اما مشخص میشود که ولدمورت او را فریب داده تا او به وزارت سحرو جادو بیاید و گویی که پیشگویی هری و ولدمورت در آن نوشته شده را بیابد. هری اسیر مرگخواران میشود و پس از کمی مبارزه اعضای محفل ققنوس فرا میرسند و متأسفانه سریوس بلک پدرخوانده هری پاتر کشته میشود.
سر انجام گوی پیشگویی میشکند و کسی پیشگویی را نمیفهمد ... دامبلدور با ولدمورت مبارزه میکند و هری به هاگوارتز باز میگردد.
هری با دامبلدور صحبت میکند و محتوای پیشگویی را میفهمد. پیشگویی که توسط پروفسور تریلانی، استاد پیشگویی مدرسه اتفاق افتاده از این قرار است که: «کسی از راه می رسه که قدرتمنده و می تونه لرد سیاه رو شکست بده... از کسانی زاده می شه که سه بار در برابرش ایستادگی کردن و وقتی هفتمین ماه (ژوئیه) می میره به دنیا میاد... و لرد سیاه با نشونی اونو حریف خودش معرفی می کنه، اما اون قدرتی داره که لرد سیاه ازش بی بهرست... و یکی از اونا باید به دست دیگری کشته بشه چون یکی شون باید بمیره تا دیگری زنده بمونه.»
هری به خانه میرود تا در آرامش با این مسئله بزرگ کنار بیاید که تنها کسی که میتواند بزرگترین جادوگر سیاه هزاره اخیر را از بین ببرد خود اوست.
نویسنده:جی.کی.رولینگ
جلد6=هری پاتر و شاهزاده دورگه👑خلاصه:هری پاتر که سال ششم تحصیلی در مدرسهی جادوگری هاگوارتز را میگذراند، در حال خواندن دروسی بسیار سخت است. پرفسور دامبلدور رئیس مدرسه برای او درس خصوصی میگذارد که ضمن آن با گذشتهی ولدمورت آشنا شود. هری پاتر ضمن این جلسات درمییابد که ولد مورت یک مشنگزاده است و پس از انجام اعمال وحشتناک، برای آن که بتواند از چنگ مرگ بگریزد، روحش را به هفت بخش تقسیم و هر بخش را در یک جاودانهساز تعبیه کرده است. حال هری پاتر و پرفسور دامبلدور باید این جاودانهسازها را یافته، روح مخفی در آن را نابود سازند. آنها از ماموریت اول به سلامت باز میگردند که با حملهی مرگخوار به مدرسه رو به رو میشوند. در این نبرد پرفسور دامبلدور قربانی میشود. سپس هری درمییابد که این حمله با همکاری دراکومالنوی یکی از شاگردان مدرسه و پرفسور اسنیپ یکی از استادان مدرسه انجام گرفته است.
نویسنده:جی.کی.رولینگ
جلد7=هری پاتر و یادگاران مرگ⚰خلاصه:کتاب هفتم هری پاتر کتابی است که سرنوشت هری پاتر و دیگر شخصیتهای داستان را مشخص میکند. تقریباً نیمی از طرفداران ایرانی هری پاتر کتابی را به عنوان هری پاتر هفت به قلم خود نوشتهاند. مسئله اصلی داستان هری پاتر هفت پیدا کردن جان پیچهای باقیمانده و در نهایت نبرد نهایی با ولدمورت است. هری پاتر در این کتاب متوجه میشود که ۳ چیز به اسم یادگاران مرگ وجود دارد که صاحب آنها ارباب مرگ میشود و تصمیم میگیرد به دنبال آنها نیز برود. در این کتاب با گذشتهٔ دامبلدور نیز بیشتر آشنا میشویم. در این کتاب هری یک بار میمیرد؛ اما دوباره زنده میشود. هری وقتی زنده میشود با ولدمورت دوئل میکند. آن طرف دوستانش هرمیون و رون در حال کشتن مار هستند که آخرین جان پیج است. آنها توسط مار مورد هجوم قرار میگیرند که ناگهان نویل لانگ باتم از راه میرسد و مار را نابود میکند. هری هم کار ولدمورت را یکسره میکند.
۱۹ سال بعد هری با جینی ویزلی ازدواج کرده و صاحب دو پسر و یک دختر شدهاند. هرمیون و رون هم با هم ازدواج کردهاند و صاحب دو فرزند شدهاند. آنها فرزندان خود را به هاگوارتز میفرستند تا دوباره ماجرایی آغاز شود
نویسنده:جی.کی.رولینگ
جلد8=هری پاتر و فرزند نفرین شده💀خلاصه:داستان کتاب هری پاتر و فرزند نفرین شده، در بزرگسالی هری پاتر میگذرد. یعنی نوزده سال بعد از ماجرای هری پاتر و یادگاران مرگ. در حقیقت شخصیتهای اصلی داستان آلبوس، پسر هری پاتر و اسکورپیوس، پسر دریکو مالفوی هستند. هری پاتر حالا کارمند وزارت جادو است. او و همسرش میخواهند فرزندشان آلبوس را به هاگوارتز بفرستند. آنها برای بدرقه بچهها به ایستگاه معروف نه و سه چهارم آمدهاند. اما در این میان مشکلی وجود دارد. آلبوس از پدرش راضی نیست. او و اسکورپیوس تصمیم میگیرند که زمان را تغییر بدهند و به گذشته برگردند. با ساختن یک خط زمانی جدید آنها به زمان دیگری سفر میکنند و با مشکلات عجیبی رو به رو میشوند.
نویسنده:جی.کی.رولینگ
نکته:بعضی از جلدها به چند بخش تقسیم شدن.🌈تو عکس بالا کاملش هست
9 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
مهفام یه خبر پاترهد شدم😃😐❤
رفتم قسمت هری پاتر و سنگ جادو رو دیدم (البته نصفه و نیمه دیدم 😂) خیلی هم خوشم اومد😁💙
ایولللل🥳🥳🥳به جمع پاترهدا خوش اومدی 😂😂👍🤝
ممنون😃💜
فعلا دارم هری پاتر و تالار اسرار رو میبینم 😂🤍
ببین ببین
دیدم فعلا میخوام زندانی ازکابان رو ببینم🙃❤
عالی بود 👌🏻💖
ج چ : من اصلا این مجموعه کتاب رو نخوندم🙂💔
مرسییی اشکال نداره😂💗راستی از چیزی ناراحتی؟
نه از چی باید ناراحت باشم😂💜
این روزا حوصلم بد جور سر رفته یه مجموعه کتاب قصه های همیشگی داشتیم که اونم از دستمون در رفت و تموم شد😂😂
آره والا😂👍