من با تو نمیتوانم (تهیونگ) p7

......فردا صبح...... .....داستان از زبان ا/ت.... صبح پاشدم و دیدم که تهیونگ کنارم خوابیده. دلم نسومد بیدارش کنم. واسه همین اروم بلند شدم رفتم سمت در. تهیونگ: ا/ت لطفا نرو خواهش میکنم من: وقتی که سه تا سیلی به صورت من زدی باید فکر اینجاش رو هم میکردی اقای کیم.من اینجا نمیمونم تهیونگ: نامی بهم گفت که مست نکرده بودی. ببخش من: عین جون پیو پسران برتر از گل از من طلب بخشش نکن. به یه شرط میبخشمت تهیونگ: چه شرطی؟؟؟؟؟؟ من: امممم اینکه منو ببری بیرون تنها بدون بادیگارد

تهیونگ: باشه بزار برم لباس بپوشم. راستی صیحونه کوجا بوخورم؟ من: میریم رستوران شولوغ ......در رستوران..... ؟؟؟: وای اون کیم تهیونگه ؟؟؟:چقد جذابه من: هی تهیونگ تهیونگ: بله عزیزم من: هی دخترای حسود. این تهیونگ عزیز من یه دوست دختر داره اونم منم فهمیدی... تهیونگ بدو برو سمت درررر. سقف رستوران داشت میوفتاد. تهیونگ کوش من: (با داد خیلیخیلی خیلی بلند) تهیونگ کجاییییییی تهیونگگگگگ * همجا اوار شده و داری با گریه دنبال تهیونگ میگردی* تهیونگ قلط کردم کجایی. کجایی تهیونگ: ا/ت من اینجام *تهیونگو پیدا میکنی*

من: تهیونگ میدونی چقد نگرانت شدم. ترسیدم دیگه نتونم ببینمت * تورو میکشونه توی ب.غ.ل.ش* تهیونگ: نگران نباش چاگیا. من هیجا نمیرم. من بدون تو هیجا نمیرم اینو بدون. برای همین دیگه گریه نکن باشه؟. من:تهیونگ پات زخمی شده بزار کراواتم رو دربیارم بزارم روی پات تهیونگ:: ا/ت چرا داری گریه میکنی؟ من:تهیونگ(با داد) تو اگه چیزیت بشه من میمیرم میفهمی میفهمی من تمام خانوادم رو از دست دادم فقط تورو دارم فقط تورو دارم. فکر کردم لح شدی رفتی زیر اوار و مر.. تهیونگ: یواش یواش تو پیش منی نگران نباش * میکشونتت توی بغلش* دیگه داد نزن. ببین من هر طوریم بشه قول میدم که زنده بمونم ا/ت.

من: میدونی چیه. مادر من اینجوری مرد. زیر اوار لح شد. من نمیتونم یکی دیگه رو از دست بدم میفهمی تهیونگ* گریه میکنی توی بغلش.