6 اسلاید صحیح/غلط توسط: ✧v loverᬼ انتشار: 3 سال پیش 246 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
💃🧚🥑
ناظر ممنون که منتشر میکنی🧚🤓
خلاصه=
قبلا هم توضیح دادم گیلن باره یه نوع بیماریه که سیستم ایمنی بدن به سلول های عصبی سالم حمله میکنه و اون هارو از بین میبره این داستان درمورد جینه🧚💃
کیم سوکجین آیدل معروف کیپاپ اون و اعضای گروهش هر روز عشق بیشتری دریافت میکردند و حسابی محبوب بودند تا اینکه کم کم علائم بیماری جین خودش رو نشون دادند بعد از پخش شدن خبر بیماریش مورد قضاوت های زیادی قرار گرفت ترس از طرد شدن و رها شدن تنها چیزی بود که توی ذهنش وجود داشت قبول کردن اینکه باید سال های زیادی توی بیمارستان بمونه حتی از اونم بدتر بود
-اگه قرار باشه بمیرم اون بیرون یا حتی روی استیج میمیرم نه اینجا مثل یه بدبخت به زندگیم ادامه بدم
برای همینم تصمیم میگیره زندگی جدیدی رو شروع کنه هیچ برنامه و یا هیچ هدفی برای زندگی جدیدش نداره فقط به یه چیز فکر میکنه
- میخوام از اینجا برم
ژانر:عاشقانه-درام-طنز
شروع:فوریه ی ۲۰۲۲(۲۰ فوریه)
(بزن بعدی)
از زبان جین
با حرص دکمه کنترل رو فشار دادم و خاموشش کردم
هضم این قضیه برام خیلی سخت بود
تهیونگ که متوجه حالم شد صندلی رو عقب کشید و نشست کنارم
جین: تهیونگ چرا خفه نمیشن مگه نگفتی کمپانی با خبرنگارا و پاپاراتزی ها صحبت کرده
تهیونگ: انگار یه منبع خیلی قدرتمند اطلاعاتو ازشون خریده جین کاری از دست ما بر نمیاد دیر یا زود همه میفهمیدن
جین: اصلا چرا تمام شبکه ها مدام دارن درموردم حرف میزنن یادته همیشه وقتی تلوزیون رو روشن میکردیم تبلیغات شامپو و پوشک بچه و چمیدونم ایزیلاف و اینا پخش میکردن اصلا چرا مثل همیشه رازبقاشونو پخش نمیکنن
تهیونگ: هیونگ اخه کی الان میشینه میمونا و کلاغا و چمیدونم فیل و اینا رو نیگا کنه معلومه یه همچین موضوعی براشون خیلی جذابه
اروم دستی به صورتم کشیدم و گفتم
جین: چقدر عالی روحیه میدی
با این حرفم تهیونگ خواست چیزی بگه که تقه ای به در خورد و دکتر اومد داخل
نگاهی بهم انداخت و گفت
دکتر: سلام اقای کیم حالتون چطوره
جین: خوب نیستم خیلی درد دارم
دکتر:طبیعیه
لبخندی زدم و به دکتر نگاه کردم اینم از وقتی اومدم اینجا همش کلیک کرده رو این کلمه طبیعی و ولشم نمیکنه
سرم و فشار خونم رو چک کرد و بعد توی برگه اش یه چیزایی نوشت
دکتر: خیلی خب پرستار کیم لطفا تجهیزاتو اماده کن
و بعد بهم نگاه کرد و گفت
دکتر: خیلی خب اقای کیم قراره از فردا درمانتون رو شروع کنیم
جین: منظورتون دقیقا چه نوع درمانیه من به امپول فوبیا دارم
تهیونگ: نترس هیونگ من کنارت وای میستم تا مطمئن بشم یواش میزنن
با این حرف اخمامو توهم کردم و ارنجمو تو شکمش فرو کردم پسره ی قزمیت
با دیدنمون دکتره نیشش رو باز کرد و شروع به خندیدن کرد رو اب بخندی مردک
دکتر: خب درمانی که ما قراره شروع کنیم تعویض پلاسمای خون هستش در حال حاضر این بهترین روشیه که میشه بهش امید داشت
و بعد ادامه داد
دکتر: از فردا شروع میکنیم من به پرستار کیم گفتم که همه چیز رو اماده کنه
لبخند دندون نمایی زدم و کله مو بالا پایین کردم بالاخره بعد از بلغور کردن کلی چرت و پرت که حتی یه کلمه شم نفهمیدم تشریفش رو برد
اروم لم دادم و به سقف خیره شدم نگاه کن کیم سوکجین ورلد واید هندسام کبیر به چه روزی افتاده
اروم نگاهمو سمت تهیونگ چرخوندم
جین: توهم انقدر اینجا نمون اصلا مگه کار و زندگی نداری برو خونه تون دگه میخوام بخوابم
با این حرف تهیونگ نیشش رو شل کرد پرید روی تخت که یه یک متر پرت شدم آسمون
جین: هعی چیکار میکنی یه مریض اینجا خوابیده ها
تهیونگ: هیونگگگگگ خوابیدن تعطیله حالا که اینجاییم کلی وقت داریم تا خوش بگذرونیم
و بعد دستشو توی هوا مثل خل و وچلا تکون داد و گفت
تهیونگ: من و تو دوتاییییی
دو...دوتاییی لعنتی به من میخوان امپول بزنن منو!!! میخوام سوراخ سوراخ کنن این میگه خوش میگذره
سرمو خاروندم که تهیونگ فوری پرید و از تو کیفش یه پلاستیک در اورد
تهیونگ: از این به بعد هر روز (تهجینه) عه(توجه شیپ نمیکنیم همین جوری گفتم) میتونیم از دیدن این سریال جدید شروع کنیم
جین: سریال؟ چه جور سریالیه؟
با این حرفم تهیونگ نیشش و شل کرد و در حالی که مثل میگ میگ به سمت تلویزیون میرفت گفت
تهیونگ: یه سریال خیلی خوب
چشمامو ریز کردم و بی تفاوت به صفحه تلوزیون خیره شدم چرا این فیلمه تموم نمیشه مگه نقش اصلی پاش نرفت روی مین صغت نشد چرا تموم نمیشه اصلا این دختره چند تا شوهر داره چرا همه پسرا عاشق این میشن(برگرفته از سریال زلیخا و شوهرانش)
سرمو چرخوندم و به تهیونگ نگاه کردم خر و پفش صدای اگزوز موتور میده دهنشم مثل دریاچه نیاگارا باز بود تف و کفش همه جا ریخته بود همچین خوابیده انگار کل روز داشته کوه میکنده
اروم کنترلو برداشتم و تلوزیونو خاموشش کردم و به بالشتم تکیه دادم اه چقدر اینجا گرمه عجب هوای گندیه بوی ماهی گندیده میاد
چطوره برم یکم هوا بخورم اروم جابه جا شدم و کله تهیونگو که روی پام بود رو جابه جا کردم کل پتو تفی شده به لطفش
اروم به سمت در رفتم اما قبل از اینکه دستگیره رو بکشم در باز شد و انگار یه بمب ترکید کلی ادم مثل چی ریختن دور و برم
جیهوپ: هعی شوگا اونو از نامجون بگیر تا از دستش نیوفتاده کل کره رو برای پیداکردنش گشتم
شوگا: چرا خودت نمیگیری من حوصله ندارم
همین طوری مات و مبهوت نگاهشون کردم که یهو کوک جیهوپ و شوگا رو زد کنار و پرید تو
کوک: هیونگگ و به سمتم دویید که جیمین از پشت کلاه هودیشو گرفت
جیمین: جونگ کوک هیونگ مریضه نباید اینطوری بپری روش
مات و مبهوت نگاهشون کردم که یهو یه صدای وحشت ناکی از توی راهرو اومد همه با ترس به در زل زدند که نامجون در حالی که کل سر و کله اش خیس بود و یه بسته گنده توی دستش بود اومد داخل
همه یک صدا پرسیدن
چیکار کردی
نامجون: وقتی داشتم میومدم با اب سرد کن یه تصادف کوچولو داشتم خیلی کوچولو موچولو
همه یک صدا: آهاا
و بعد با لبخند دندون نمایی اون بسته بزرگو توی بغل جیهوپ پرت کرد
جیهوپ بسته رو روی یه صندلی گذاشت و بازش کرد
دستامو به سینه ام زدم و گفتم هعی این دیگه چیه
جیهوپ یه دستی به سرش کشید و گفت
جیهوپ: خب برات کتاب اوردیم که حوصله ات سر نره
اروم یکیشونو توی دستم گرفتم
جین: بینوایان؟من خودم به اندازه کافی بدبخت هستم
جیهوپ: هیونگ مگه قبلا خوندیش؟
جین: نه وقتی بچه بودم کارتونش رو دیدم
جیهوپ: به هرحال من تمام پنج جلدشو برات خریدم میخوای امتحانش کنی؟
اروم سرمو تکون دادم
هرچند قبلش باید حسابی خشکشون کنیم چون خیس شدن
با این حرف نامجون سرشو خاروند و لبخند دندون نمایی زد
بی تفاوت نگاهش کردم که کوکی کتابارو از دستم قاپید
و به سمت کمد رفت اما پاش به صندلی گیر کرد و ولو شد روی زمین
شوگا: اینم پوکید که
روی یکی از صندلیا نشستم که جیهوپ روی تختم نشست که یهو دستشو با تعجب اورد بالا
جیهوپ :اه این دیگه چیه؟
با انگشتم به تهیونگ اشاره کردم
جین: تف تهیونگه
جیهوپ:آه این چرا اینجوری خوابیده
شونه هامو انداختم بالا و گفتم نمیدونم و به کوکی که داشت پاشو ماساژ میداد نگاه کردم
جین: خیلی خب حالا برای چی اومدید اینجا
کوکی:معلومه برای بودن کنار هیونگ عزیزمون
شوگا: دروغ میگن بخاطر اینکه امروز تمرینا رو بپیچونن اومدن اینجا
نامجون: مرسی که همه چیو لو دادی
واقعا که منو بگو فکر میکردم اینا بخاطر من اومدن لعنتی احساساتم بدجوری خدشه دار شد نابود شدم اصلا
نگاه مرموزانه ای بهشون کردم و سمت تختم رفتم
جین: هعی جیهوپ بکش کنار منم بشینم
با اشاره ام جیهوپ کنار رفت اما قبل از اینکه بتونم بشینم روی تخت یهویی در باز شد و همه خشکمون زد
چند تا پرستار با لباس های سبز و یه تخت گنداله اومدن تو اتاق
محکم بازوی جیهوپو چسبیدم
-آقای کیم
نیشم شل و ول شد یا حضرت کرگدن اینا اومدن منو ببرن
اب دهنمو قورت دادم و گفتم
جین: ب...بله
-لطفا برای سی تی اسکن اماده بشید
در همین حین کوکی فرصت طلب درست پشت سرم وایستاده بود گفت
کوکی: ههه هیونگ شنیدم رفتن تو اون دستگاه خیلی ترسناکه یوهاهاهااا
یکی محکم خوابوندم تو کلش
جین: برو اونور ببینم گوشم پر تف شد
-لطفا همراهمون بیاید
اروم دست جیهوپو چسبیدم و بلند شدیم
جیهوپ: هیونگ منو کجا میبری
جین: هیس فقط مستقیم برو
اروم رفتیم و وقتی نزدیک تخت شدم یه نگاهی به همشون کردم که یه صدایی توی کل اتاق پخش شد
حلوای من
همه بهم دیگه نگاه میکردند به پرستار پشت سرم خیره شدم و اروم گفتم من که نبودم
چند دقیقه خشکمون زده بود که شوگا با چهره پوکر فیسش با دستش به تهیونگ اشاره کرد
شوگا:صدای خر و پف اونه
همه یک صدا(آهااا)
اروم خندیدم(خنده شیشه پاک کنی)
جین: هر روزم پیشترفت میکنه هر روز یه صدای جدید زبانم قاصره از این همه استعداد
کوکی با انگشت اشاره اش به تخت اشاره کرد
اگر بار گران بودیم دیگه بردنمون لعنتی جدی دارن میبرنم
اروم روی تخت نشستم که یهو نامجون گفت
نامجون: پس تهیونگو چیکار کنیم
جین: بزارش تو جیبت بریم
نامجون با یه قیافه متحیر نگاهم کرد
نامجون: فکر نکنم جا بشه ها
جین: یاا میخوایم چیکارش کنیم مثلا اونجا افتاده دیگه ما میریم و برمیگردیم
جیهوپ: میگم نکنه چیزخورش کردن الان ۵ ساعته خوابه
شوگا: شاید یه چیزی نشسته اشتباهی انداخته بالا همیشه بهش نصیحت میکردم چیز نشسته نخوره
کوکی: شایدم از اونا خورده
جیمین: یعنی میگید خورده
جین: خیلی خب دیگه بسه بریم
----------------
دسته های تختو محکم چسبیدم و به اون ۵ تا که پشت سرم میومدن نگاه کردم
جیمین: هیونگ طاقت بیار
و بعد باهم گفتن
- دوست داریم
و این وسط شوگا هم برای همراهی یه آره گفت
جیهوپ که کنار شوگا وایستاده بود یه اشاره بهش کرد
که گفت
شوگا: منظورم اینه که برو ما از همینجا داریمت
و بعد درها بسته شدن
لعنتی الان چرا یاد یوزارسیف افتادم
روی تخت خوابیدم که یه پرستار اومد داخل
پرستارای اینجام به چشم خواهری خیلی جذابن اه اصلا چی داری میگی جین بیخیال یه دید زدن کوچیک که اشکالی نداره با خودم درگیر بودم که یهو یه صدایی اومد و تخته رفت بالا و یهو همه جا تاریک شد
اینجا دگه کجاست لعنتی چقدر ترسناکه این صداها چیه میاد
- لطفا تکون نخورید تا دستگاه بتونه عکس های واضح بگیره
اوکی تکون نخورم مامان جون چقدر اینجا مخوفه مامان بیا منو از اینجا نجات بده قول میدم دیگه اذیتت نکنم اصلا چشیدن طعم دمپاییت از اینجا بودن خیلی بهتره
چشمامو بستم و غرق در دوران گذشته شدم
همیشه مطمئن بودم مامانم با بقیه مامانای محله یه انجمن سری و مخفی دارن خدا میدونه شاید نصف شبا توی یه زیر زمین تاریک تا صبح تمرین هدف گیری با دمپایی میکردن شاید اگه مامانم حال و حوصله شو داشت حتی الان مسابقه پرتاپ دمپایی هم برگزار میشد البته مامانم استعداد های بینظری داره به هر حال مادر منه یعنی ورلد واید هندسام جین یکی دیگه از استعداد هاش توانایی بینظریش در استفاده از کفگیره دیدید توی این فیلما طرف سلاحشو پرت میکنه دوباره ویژژژ برمیگرده میاد تو دستش مامانمم یه همچین فیگوراییو اجرا میکرد اون یه قهرمانه
مطمئنا اگه با بروسلی یه فیلم بازی میکرد حسابی مشهور میشد
اون موقع ها که منو داداشم مثل چی همو میترکوندیم مامانم با یه فیگور خیلی گنک میومد داخل اتاق و ما فقط به این فکر میکردیم که اون بدشانسی که دمپاییش بهش میخوره کدوم یکیمونه البته من شانس نداشتم همیشه میخورد تو کله من اصلا از اولم میدونستم شانسم رو توی لجن جوب غلطوندن اه مامان دلم تنگ شده برات اوفف دارم این تو خفه میشم چرا این تموم نمیشه حتی برای یه مجله ی کامل هم تاحالا انقدر عکس نگرفتم میخوان با این عکسا چیکار کنن
(خب من میخواستم بیشتر بنویسم ولی چون خیلی وقته نذاشتم الان گذاشتم💃نظرتو برام بنویس🧃)
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
45 لایک
ا.ت نداره ؟
عالیه لطفا پارت بعد رو بزار 💖💖
عالییییییییی، پارت بعد رو زود بزاررررر
.....
کی میزارییییی؟
نصفه عمر شدمممم
من گذاشتمش و بد قولی نکردم اما تایید نمیشه🥺
چرااا
خوب به صورت تصویری بزار یعنی تو اسکرین شات بنویس و بزار
تایید نمیشه چون داستان عکس نوشته توی تستچی ممنوعه و ناظرا نمیتونند تاییدش کنند(ولی تست عکس نوشته موردی نداره خودمم گذاشتم قبول کردن ولی داستان عکس نوشته تایید نمیشه)
خوب پس چیکار می کنی؟
دوباره حذف میکنم میزارم
باشه
پارت دو را بزار تا کار دست خودم و خودت ندادم اونی 😐😂🥺💙
گذاشتم ولی رد شد دیگه از کلم داره دود بلند میشه
🥺نهههه چراااا عررررر
داستانت عالیه ❣ولی این بیماریی که گفتی مثل همین بیماری هست اسمش خود امینیه کسی که مبتلا میشه باید تا آخر عمرش دارو بخوره دختر خاله خودم همین بیماری رو داره از نوع پوست یعنی روی پوستش لکه سفید ایجاد میشه ولی خداروشکر زود فهمیدیم😔😓
ممنونم
گیلن باره داخل تستم توضیح دادم چیه این بیماری بیشتر عضلات پا و قفسه سینه رو درگیر میکنه و فرد رو فلج میکنه گاهی حتی عضلات قفسه سینه فرد رو فلج میکنه در نتیجه فرد نمیتونه نفس بکشه و میمیره این بیماری اینطوریه احتمالا دختر خالت گیلن باره نداره بیماریش یه چیز دیگه است
و بیماری واقعی واقعا بیماری به این اسم وجود داره یه نوع سندرمه
نه اون خود ایمنیه بد خود به خود ضعیف میشه
اره میگم که گیلن باره نیستش جدیدا میگن بعضیا که واکسن کرونا زدن گیلن باره گرفتن یکی از دلایل به وجود اومدنش بعضی واکسن هاست که البته احتمالش خیلی کمه اما برای بعضیا اتفاق میوفته
خدا کنه برای کسی اتفاق نیفته
وایییی خیلی طنزه پارت بعدددد😹😹
باشه🧃💖
آی وانت پارت ۲
یونو؟
یح😹
محشر بود و خب ترکیدم از خنده😂💜
مرسی 🤓😹💃