رویاے یہ کیپاپر

صلم^-^ب اولین تست من خوش‌اومدین•~•💜راستش اوممم،من زیاد ب نوشتن داستان علاقہ ندارم ولے مینویسم دیگہ^-^💕 اسم این داستانمون هست رویاے یہ کیپاپره و خیلے جالبہ از نظر خودم•-•💚🌼پس حمایت کنین،تنکص^^🍧

خب لاولے،باید بگم جواب همہ گزینه‌ها صحیح هست پس صحیح رو بزن،البته مشکلی هم نیست و فرق نمیکنه•-•🍳💕

خب شروع میکنیم: سلام،من آرتمیسم و ۱۷ سالمہ و رویاے من خواننده کیپاپ شدنہ،من طرفدار گروه بلک‌پینکم و آرزوم اینہ مثل اونا باشم...🌸اما خب خدا میدونہ کہ...موفق میشم یا...نہ🍃من بعد از کلے پول جمع کردن و رضایت پدر و مادرم دارم بہ کره میرم،چون شنیدم کمپانے واےجے قراره از نفراتے تست بگیره،اما خب اخبار گفتہ کہ ے کمپانے دیگہ هم باهاش شریکہ...🌸✨بریم ببینیم چے میشہ...💕

بعد از حدود ۲۳ ساعت پرواز من بہ کره رسیدم^-^💕کره‌اے بلد نبودم:(انگلیسیم خوب بود ولے توے کشور ب این بزرگے...اونم تنہا...خب آخہ آدم میترسہ...:(

دلمو زدم ب دریا و راه افتادم،با یہ اتوبوس کیوت کره‌اے بہ سئول رفتم...💫واے خدا چقدررر اونجا بزرگ بود!چقد کیوت و جالبن*-*💨چشام شده بود عین ستاره‌ها💛✨ با پرس و جو زیادے بہ واےجے و کمپانے رسیدم•~•🌿خدا میدونست چقدر استرس داشتم...💔خدا بہ خیر بگذرونہ...☁فک کنم ۳ ساعت از اینکہ اومده بودم میگذشت ک اسم منو صدا زدن:[🍃کل تن و بدنم شد استرس💦رفتم و آهنگ بهتریگ گروه کیپاپ دخترونہ رو خوندم✨یعنییے "بلک‌پینک"💕من هم کیوتےجات دوص دارم،هم رپ...حالا کدوم..؟🌻آهنگ هیلد (مخفف how you like thet) رو بہ عنوان آهنگ انتخاب کردم...🦋 نوبت من شده بودو باید میخوندم کہ ے چیزے حواسمو پرت کردو باعث شد میکروفون بیوفته :|~🍂

اهنگ پلے شد!🎶وقت گفتن BLACKPINK in your area بود!انقد هل شده بودم ک بلند گفتم و کل سالن شنیدین😂💔دنسم خوب بود،رپمم خوب بود،کلا شخصیت لیسارو داشتم...:)💜 اون اعضا،خب فقط یکی دونفر نبودن...حدود ۱۰ یا ۱۱ تا داور بود و من میلرزیدم...🐽⚡اونا ۴ دختر بودن و حدود ۶ یا ۷ تا پسر🌚🌸یکی از اونارو شناختم،بلک‌پینک بودن💕اما اون چن تا پسر رو نمیدونم...🙈

تازه داشتم بخش جیسو رو میخوندم،همونجایے ک لباس قرمز تنشه🍓💛تا اینکه یہو صداے جیغ ے دختر اومد و اون پسرا با ے سرعت خیلے خاص دوییدن،همہ افراد تو سالن ک خیلے هم بودن داشتن میدویدم و من بینشون داشتم لہ میشدم...💔تا اینکہ یکدفعہ...

ے اتفاق ترسناک برام افتاد...💔یکے از اون پسرا افتاد روے من...💔واقعا خجالب میکشیدم...💔توے اون جمع...💔این اوضاع آخہ...💔صورتم روبہ‌روے صورتش بودو نمیدونستم چیکار کنم...💔افراد دور و برمون بیشتر شد و این باعث شد اون منو محکم بگیره...💔تقریبا قرمز شده بودم...💔ے کره‌اے...ے آدم معروف...ے پــســر...!!!💔واقعا سر در گم بودم...💔ناخودآگاه لباسشو بو کردم...بوے خیلے خوبے میداد...میخواستم یکم عقب بکشم کہ یہو...زل زد ب چشمام...این ک تازه اتفاق خوبش بود...یا ے اتفاق شدم همرنگ خون بدن...اگہ بدونین چے شد..!ے دختر کہ دست دوستشو گرفتہ بود ب اون برخورد کرد و صورت اون پسر افتاد رو صورتم و بہ اندازه ے ثانیہ...ے ثانیہ طولانے...💔از گفتنش خجالت میکشم... خیلے زیاد ولے باید بگم ک... لبش ب لبم خورد...💔

اون ے ثانیہ برام ے عمممر بود و خیلے طول کشید...حقیقتش...لبش بوے توت فرنگے میداد...اخه فقط لبامون بهم خورد همین..!🌾 هنوزم توے بغلش بودم...تا اینکہ بلند شدن و فرار کردم...البتہ با گریہ...چون اجرام خراب شد...آبروم پیش خودم رفت...💔

اینم از پارت اول،البتہ سوالاتے ازتون دارم💕بنظرتون چجور باشہ ادامش؟🌼چ نوع داستانے دوص دارین؟🍒آرمےاین یا بلینک؟🍰چن وقته؟🍸از داستان خوشت اومد؟✨چقدر؟☁

ممنون میشم ب سوالام جواب بدے و نظرت رو بهم بگے✨💕 ‌کیس یو لاولے،باباے💫🌸