15 اسلاید صحیح/غلط توسط: دختر زیبا انتشار: 3 سال پیش 30 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
کپی ممنوعه این فیک را خودم نوشتن ممنون لایک و فالو یادت نره و این داستان با میراکلس واقعی نیست و طبق ذهن نویسده ( خودم نویسنده هستم ) ساخته شده
به فیک میراکلس خوش امدید کپی ممنوع
ادرین = سلام کلویی خوبی . کلویی سریع بدون اینکه سلام و احوال پرسی کنه گفت = میخواهیم بریم کافه یه صحبت و طولانی داشته باشیم قبل از اینکه مرینت بیاد و منم بگم ادرین مال منه خوب بیا بریم ادرین گیج شده و گفت = داری منو کجا میبری . کلویی = میدونی پدرت میخواهد من همیشه عروسش بشم خوبه که یک مدت با هم باشیم چون پدرت داره خونه میخره بریم با هم اون تو زندگی کنی و منم تا باهات ازداوج نکنم نمیگذارم مرینت بیاد پیشت و شروع کرد به غر غر کردن پدرش یک نانوا هست پدر من شهر دار من یا اون هااا . ادرین = اون دوست منه بعد بابام داره برای من خونه میخره نه ما کلویی = میدونی من باهات ازدواج کنم خونه تو خونه منه میدونی نه ادرین = پدر میخواهد من کاگامی ازدواج کنم نه تو کلویی = اون از نظر طبقه اجتماعی زیر دست ماست ادرین =نه نیست کلویی = پدر و مادرش مگه کیه ادرین = اممم خوب اون شمشیر بازی بلده کلویی = چه ربطی داره من میرم با بابات صحبت میکنم فعلا بیا بریم ول کن دیگه . چقدر مصممه برای ازدواج
مرینت = سلام ادرین . ادرین ممنون چه جعبه خوشگلی دستته مرینت = داشت یادم میرفت این برای تولد پدرته اه یعنی پدرت دیگه نه کادو تولد بابات نه پدرت نه ام کادوعه دیگه مال باباته . کلویی = امروز تولد باباته وای نه کادو یادم رفت بیارم ادرین = اشکالی نداره سریع یک تیکه طلا میده ادرین . ادرین = این چیه کلویی = کادو تولد بابا ادرین = اینکه تو جیبت بود مال خودت بابام خودش کلی از اینا دار . با شوق و ذوق رفت سمت مرینت و گفت ممنون زحمت کشیدی لازم نبود دستت درد نکنه . بعد خشم امد پیشش در همین هین که ابرشرور داشت پروانه مشکی می ساخت معجزه گره عنکبوت فعال شد به طوری که انگار هیپنوتیزم شده باشه رفت سمت کلویی و پروانه مشکی هم با هم وارد بدنش شد و تبدیل شد به یک دختری که دو تا بال و هفت تا پا داشت رفت سمت مرینت که ادرین خودشو انداخت جلو و وقتی عنکبوته سم پرت کرد به ادرین خورد ابر شرور پشت قضیه دید که ادرین صدمه دیده سریع رفت سراغ عنکبوته در حالی که ابر شرور سعی داشته جلو عنکبوته را بگیره مرینت رفت یک گوشه که دختر کفشدوزکی بشه یهو دید همه شدن عنکبوت بال دار رفت سمت ادرین یهو دید بلند شد و گفت =
من میکشمت بعد سریع از یویو خودش استفاده کرد و دید تمام شهر این یه ویروس واگیر دار وای نه همه عنکبوت شدن بعد سریع زنگ زد کت نوار دید جواب نمیده رفت سراغ معجزه گر دید یکیشون نیست فهمید معجزه گر عنکبوت گم شد معجزه گر روباه و بر داشت دید که وای نه اونم عنکبوت شده سریع رفت سراغ عنکبوت دید کت نوار پیش اونه در حالی که عنکبوت شده بعد یهو عنکبوته انگشتر گربه سیاه یا همون کت نوار را بر داشت دیدن همون ادرینه پدرش سریع رفت سراغش معجزه گر را بر داشت و پسرش را بلند کرد که با خودش ببره دید عنکبوته جلوش را گرفته
بعد گفت تو نمی تونی جلوم را بگیری ابر شرور = من اربابتم از من اطاعت کن عنکبوت گنده هه گفت = چیه میخواهی با من بجنگی مورچه هه بیا جلو دلیر کوچک که قراره له بشی نه قرار به سپاه من بپیوندی . ابر شرور = خواهیم دید عنکبوته امد جلو با ضربه اول ابر شرور نابود شد در حالی که صدمه دیده بود عنکبوت گفت دیدم کی برنده شد عنکبوته در حال پرتاب سم بود که دختر کفشدوزکی خودشو انداخت جلو و صدمه دید عنکبوته که دید اون تبدیل به یکی از سپاهیانش شده معجزه گرش را برداش و به قدرت مطلق رسید ادرین که معجزه گرش را از دست داده بود در همون حال هنوز عنکبوت مانده بود
ابر شرور خودشو کشون کشون قایم کرده بود و داشت گریه میکرد و عنکبوته دنبالش میگشت و هی میگفت اشتباه محض بود نباید . نباید این کارو میکردم
حالا دختر کفشدوزکی نقابش رفته بود و در حین اینکه تمام شهر دنبال عنکبوته داشتن راه میرفتن یهو افتاد زمین یادش امد داشت با عنکبوته مبارزه میکرد یهو مادر و پدرش و ادرین را دید رفت سمتشون مرینت پشت سپاه عنکبوته قایم شده بود و دوید سمت ادرین
عنکبوته در حالی که داشت میرفت که کشور هایی دیگه ای را از ان خودش کنه یهو ابر شرور را دید و دوید سمت اون
از طرفی مرینت هم سعی داشت ادرین را به حالت اون برگردونه و دید بالاخره جواب داد و هر دو دیدند وای باید برند و معجزه گرشونو بگیرند مرینت مجبور شد ادرین را ببره خونه خودش و از معجزه گر ها استفاده کنند . ادرین شگفت زده شده بود و گفت = تو کی هستی چرا معجزه گر ها را داری
مرینت = از کجا فهمیدی اینا معجزه گرن اینا فقط جواهرن ادرین = نه معجزه گرن منم دستیار کت نوارم برای همین میدونم مرینت = میدونی پشت نقاب کت نوار کیه ادرین = نه با نقاب باهاش دوستم و نمیدونم کیه در ضمن تو چرا معجزه گر ها را پیش خودت داری هاااا نکنه تو امممم دختر کفشدوزکی هستی
وای چقدر هر دوشون نزدیک شدن
مرینت با کمی دست پاچگی و خون سردی گفت = جالبه منم دستیار دختر کفشدوزکیم و امانت دارش خوب اممم این اتاقم مال اونه ادرین = ولی این خونه تو و اینم اتاق توعه میدونم که تو کی هستی همین جوری که مرینت اب دهنشو قورت میده و عرق میریزه ادرین میگه = خوب معلومه تو دستیارشی دیگه ههههه مرینت = خوب وقت نداریم باید دنیا را نجات بدیم بزن بریم ادرین تو دلش گفت = چقدر صداش شبیه لیدی باگه
ادرین تو دلش ادامه داد = وای این دیالوگ لیدی باگه ولی ولش کن چون حتما یکسره با لیدی باگ بوده صداش اینجوری شده و دیالوگ اونو میگه در همین لحظه بیا ببینیم چی تو دل مرینت میگذره = وای نه چرا اینو گفتم بمیرم بهتره نکنه بفهم ادرین با خونسردی = بزن بریم مرینت تو دلش = چقدر صداش شبیه اینم دیالوگ اونه وای خدای من نکنه اون کت نواره ولش کن چون زیاد با اون بوده صداش شبیه اون شده و دیالوگ اونو میگه
خوب دیگه بریم ادرین . ادرین =باشه تبدیل گربه ای تو دلش یهو میگه وای نه چرا اینو گفتم نه نههههههه مرینت = اوه خوب ادای گربه سیاهو در میاری ولی من که هنوز معجزه گرتو ندادم بیا معجزه گر مار مال تو اه مار میخواهی یا لاک پشت فرقی نداره ولی با هر کدوم که دوست داشتی برو ادرین = هر چی شما بگی بانو ی من وای نه ابروم میره میفهمه من کت نوارم لعنت بهش
مرینت مشکوک شد و گفت = نکنه ولش کن بعد شکست هیولا همه چی درست میشه تبدیل کفشدوزک خال ها ظاهر در همین حین گوشواره کفشدوزک به طور سریع از گوش عنکبوت کشیده شود
( عنکبوتا گوش ندارن بین خودمون بمونه ها ولی فرض کن واقعیه) خلاصه تیکی سریع رفت سراغ مرینت و تبدیل شد به دختر کفشدوزکی تیکی = سلام مرینت خوبی مرینت = تو الان لباست تو تن منه چجوری حرف میزنی ادرین = تو کفشدوزکی هاااااااااا مرینت = نهه نهههه من با تیکی دوستم الان امد بدنم لباسش البته ادرین = تو
تو دقیقا شبیه کفشدوزکی تو خودشی وای مرینت = اره خودمم ببخشید دروغ گفتم ولی هیچ کی نباید بدونه ادرین= فکر کردی راز دار خوبی نیستم مرینت = نه یعنی اره هستی ولی یه لحظه تیکی تو چرا مشکی قرمز شدی تیکی = من به قدرت مطلق تبدیل شدم تو بدن عنکبوته با انگشتر گربه ای ترکیب شدم مرینت = یعنی من تیکی = تو قدرت مطلقی اره
خوب یعنی تو با بلکی مخلوط شد تیکی . تیکی = اره ادرین . ادرین جیغ زد و گفت = اسم منو از کجا میدونه مرینت = اذیت نکن معجزه گر مار را بر دار تیکی = تو نیاز به اون پیدا نمیکنی مرینت . مرینت = چرا میگن هر چی دوست هات بیشترن قوی تری . تیکی = نه الان تو قدرت مطلقی میتونی مثل مورچه عنکبوت را له کنی . بعد هم حافظه ادرین را پاک کن ولی اگه باورت بشه مرینت دقت کردی لا به لای حرفاش گفت بلکی فکر کنم کت نواره مرینت = ولش کن فعلا چجوری حافظ اون را پاک کن تیکی = باید بریم سراغ کتاب رییس
15 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
عالیح 🙂💛
ممنون دوست عزیز
میدونم قشنگ نیست ولی سعی میکنم در تست های بعد بهترین هارا بگذارم
بچه ها من خودم اینو نوشتم لطفا حمایتم کنید
ممنون از همه . لطفا نظرتون را بگید
لیدی باگ و کت نوار