عشق دروغین

از زبان‌مرینت : داشتم راه میرفتم از خونه آلیا برمی گشتم که ناگهان یهو دیدم که یدونه شرور داره ول میچرخه و کت نوار داشت می‌جنگید تبدیل شدم ‌و رفتم کنارش از زبان کت نوار:داشتم میجنگیدم لیدی باگ نبود و داشتم به حالت عادی برمیگشتم که یهو لیدی اومد هوف الان میتونستم پلگ رو شارژ کنم و دوباره بیام کنتر لیدی. از زبان لیدی:انگاری کت داشت به......

....حالت عادی برمی‌گشت بهش گفتم "کت تو برو انگاری پلگ به غذا نیاز داره من رینا روژ رو میارم تا کمک کنه"(خب اینجا آلیا میفهمه لیدی باگ کیه و همچنین لوکا که هویت هردو رو تو قسمت آرزو ساز فهمید)کت گفت"باشه ممنون" ریناروژ میاد و......

...میگه"لیدی باگ مگه کت نیست؟"لیدی:آره قبل از من داشته میجنگیده و شارژش تموم شده تورو اوردم که کمک کنی" کت:هی سلام دختران چطورین 😁 لیدی:کت بس کن دیگه اه😐😒 و راوی:می‌جنگیدند که یهو .....

....شدوماث رو دیدند! کت:لیدی ..لیدی اونجارو نگا اون...شدوماث ن...نیست؟😦🤨😲 لیدی:ا...آره رینا و کت بجنگین من میرم سراغ اون گردن کلفته ببینم چه خاکی داره رو سرش میکنه کت:باشه رینالدو از اون طرفش بگیر منم از این طرفش میگیرم....

....از زبان لیدی:دنبالش کردم تا رسیدم به .......نه باورم نمیشد اون......نه باورم نمیشه یعنی اون همیشه *گابریل اگرست* بوده !😢😳نه اگه گابریل رو بگیرم آدرین میفهمه و ناراحت میشه و 😭😭😭😭😭😭 حالا باید چیکار میکردم!؟ رفتم سراغ آدرین و رینا روژ و دیدم شرور رو خیلی وقته شکست دادن و پروانه رو هم توی یه شیشه نگه داشتن کت:لیدی چی شد کجا رفت ؟ رینا:آره لیدی تونستی هویتش رو بفهمی ؟ لیدی:راستش امم........... پایان قسمت و همیشه بلدم جای حساس قطع کنم😅😂خب بریم آینده رو ببینیم چی میشه

کت:چی؟!!!!!!!!...... لیدی: ببین من نخواستم..... آلیا:آروم آروم چرا گریه میکنی.... مرینت:من....همه چیو خراب.....کردم😭😭😭😭😭😭😭........... خب لایک و کامنت و *فالو* از یاد نره گوگولی هام😍😍🥰🥰🥰🥰🥰😘😘😘😘