سونیک و امی 1

سونیک : هی یه مدرسه طولانی بیهوده اخرش که چی یاد میدین سرعت نوره ور ور ور زمین دور خورشید میچرخه یا خورشید دور زمین اه از درس بدم میاد (دوستان تو داستان من شدو تنها دوست سونیک هست و اینجا ادم خوبیه و بعد با تیلز و اون قرمزه اسمش چی بود نوک زبونمه اشنا میشه ) شدو : سونیک قرقرو اینا برای خودت خوبه اوه ببین امی اومد ضایع بازی درنیار سلام امی سونیک : امی کیه انگار نه انگار من 3 روزه تو این مدرسه هستم خوبه تو هم از قبل میشناسم وگرنه با هیچکس دوست نیستم

شدو: خفه شو امی : سلام شدو و این کیه شدو : دوستمه یعنی دوسته بچگی سونیک : من سونیکم اهمیتی نمیدم تو کی هستی صورتی شدو : شت خفه شو سونیک امی : شدو این دوستتو جمع کن ببر تا به مدیر نگفتم شدو : سونیک بیا بریم خونه سونیک : باشه فقط میدونی که نه من مامان دارم نه تو پس یه غذایی چیزیبگیر بریم خونه شدو :باشه

سونیک : الان ناراحتی خب بابا رنگش صورتی بود من الان ابیم چیزی شده الان بیا به من بگو ابی اهمیتی نمیدم شدو : خفه شو بریم خونه سونیک : ای شیطون تو اونو دوست داری شدو : میشه باهم حرف بزنیم تا ساکتت کنم ببین من دوسش دارم ولی اون اهمیت نمیده چون من قوی نیستم و نمیتونم از خودم مراقبت کنم و هیچ هو شیم ندارم ولی از اون طرف ناکلز(یادم اومد) همه چی داره قوی هست ولی مخ نداره نمیدونم چرا همه تو کف اونن سونیک : اهمیت نمیدم مشکل خودته شدو : واقعا سونیک: خنده بلند

فردا در مدرسه : ناکلز : به به دوتا جوجه ها اومدن سونیک؛: خفه شو ناکلز ناکلز؛: تو کلا منو دوبار دیدی چه رویی داری دستشو مشت کر به سمت سونیک سونیک: خیلی خونسرد با جاخالی میده و دست ناکلز میگره و فشار میده ناکلز؛ من میرم ولی میام امی : به به هرکول شدو : مرسی امی امی : با تو نبودم سونیک : ممنون صورتی امی : باز گفتی

شدو : امروزم تموم شد تو برو خونه من کار دارم سونیک؛: چیکار داری 🤭 شدو : به تو ربطی نداره سونیک : باشه به سرعت باد واقعا اگه این سرعت من نبود نمیدونستم چیکار کنم شدو خدافظ سونیک : باشه میرم بای 1 ساعت بعد

شدو : سلام امی امی : سلام شدو اماده ای واسه قرار شدو : اره بریم یک ربع بعد شدو : چه منظره ای امی : ابی چخبر شدو : خونست امی : ببین من باید بگم ما دیگه فقط باید همکلاسی باشیم شدو : چیییی نه ولی امی : من ناکلز دوست دارم نه تورو سونیک : قایمکی داره نگاشون میکنه یهو میاد سونیک : سلام صورتی سلام شدو چی شده شدو با بغض : بیا بریم سونیک چیی سونیک اینجا چه غلطی میخوری امی : وایسا شدو سونیک : چی شده

فردا : سونیک چرا نمیای بریم مدرسه شدو شدو شدو چرا درو قفل کردی اینجوری نمیشه درو میشکنم شدو: من دیگه نمیخوام به اون مدرسه برم سونیک : من بدون تو نمیتونم من هیچی نمیدونم شدو : یا برو یا بمون باشه میرم ولی اگه خواستی بیا شدو باشه

سونیک : امی به شدو چی گفتی امی : من بهش گفتم من ناکلزو دوست دارم سونیک : به من گفت که نگفته به تو که دوست داره امی : اون بعضی وقتا دروغ زیاد میگه سونیک : باشه میبینمت ناکلز : به به جوجه اون یکی جوجه کوش سونیک : خفه شو حوصله ندارم ناکلز : باشه برو منم الان حوصله ندارم

دوستان تموم شد امیدوارم دوست داشته باشین 😀 کامنت بذارین 😄 بای