سلام اینم پارت دو ناظر منتشرش کن خواهشا
با این حرفم سرش و آورد بالا و به شب پره ها چشم دوخت
_ اونا کرمای شب تاب نیستن؟
+ میخای یکیشونو بگیرم برات
_ وای آره میشه
+ معلومه
شروع کرد به پریدن واسه این که یکیشونو بگیره که بلند گفت
+ گرفتمش
_ اوه تو مطمئنی که واقعا گرفتیش ؟
با تعجب بین دستاشو باز کرد که ببینه گرفتتش یا نه
+ اه این کجا رفته فرار کرده که ولی من مطمئن بودم که گرفتمش
با قیافه اخم کردش زدم زیر خنده که اونم خندید
از زبان تهیونگ
فهمیدم سر به سرم گذاشته که منم زدم زیرخنده XD
*سویون *
از اینکه اینجوری میخندید خوشحال بودم...
بالاخره اون جوّ مسخره سکوتی که بینمون بود شکسته شد
میخواستم خنده هاشو ببینم..
طاقت اشکاشو نداشتم واس همین سعی میکردم حالشو عوض کنم خنده هاش قشنگ بود واقعا میخاستم همیشه اینقد شاد باشه
*تهیونگ*
ساعت ۱۲ بود که برگشتیم شهر وقتی رسوندمش خونه گفتم :
+زودی میبینمت
_ اوکی
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
🌹💕
خوب بود:)
عالی بود
خیلی قشنگهههه🥰
ممنون به نظرت پارت بعد چی میشه تازه فهمیدی بخش کره ای معنیش چیه؟