ببخشید دیر دیر پارت میاد سه روز تستام تو برسی میمونن😫😐
ساعتم زنگ خورد.اولش یادم رفت چرا ۳ صبح پا شدم،ولی بعد همچی یادم اومد.رفتم سریع آماده شدم و وسایلم رو برداشتم. سه تا کیف سنگین داشتم که بزور حملشون میکردم.ولی قسمت سخت ماجرا فرار از خونه بود.باید از پنجره میپریدم پایین!با اینکه میترسیدم،خودم رو جمع و جور کردم و اول کیفام رو انداختم.بعد چشام رو بستم و پریدم...پرش خوب نبود؛با سر رفتم تو گلدون.سرم زخمی شده بود اما نباید وقتم رو تلف میکردم.راه افتادم و رسیدم به ایستگاه قطاری که قرار بود لونا و گروه رو ببینم.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
اینعالیه))
فالویی بفالو
فالوییدم