سلام به اولین رمان من خوش اومدین من سارا هستم یه کیپاپر عاشق همه بوی بندها و گرل بندا هیچوقت به هیچ گروهی هیت ندادم و هیت نمیدم امیدوارم شمام همون کار رو کنین ویه آرمی 🔥 بلینک💖 راجب رمان توضیح نمیدم بخونین اگه خوشتون اومد کامنت کنین و بگین ادامه بدم یانه❤
ازتوی آیینه به چهره داغونم نگاه کردم چشمام از شدت گریه به سرخی میزدن با یاد اوری بی کسیم دوباره زدم زیر گریه اما اروم و بی صدا شونه هام میلرزیدن و با دستم اشکامو پاک کردم که یهو صدای لیا دختر عموم بلند شد...
_ د اخه دختر داری چیکار میکنی سه ساعته رفتی اون تو گمشو بیا بیرون دیگه و باپاهاش ضربه محکمی به در توالت زد زود شیر اب رو باز کردم و صورتمو شستم و اومدم بیرون جلوی در با چهره درهم داشت نگام میکرد و غرید : اوووووخیی دختر ناناز گریه کردی؟ خب به درک و زد زیر خنده بی توجه ازکنارش رد شدم ورفتم سمت اتاق مشترک من و لیا
بوی گندی کل فضای خونه روگرفته بود همه جا پراز اشغال های چیپس و پفک و پوست تخمه ریخته بود در پنجره رو باز کردم سوز سردی وزید و تنم لرزوند اما سرما بهتر از بوی گند اتاق بود رفتم روی تختم ودراز کشیدم و باپتو خودمو پیجوندم که با بازشدن در قامت زن عموم نمایان شد به احترامش ازجام پاشدم و گفتم : چیزی شده؟
زن عموم : این و تو باید بگی دختره شلخته با تعجب به چشماش نگاه کردم که ادامه داد : این چه وضعشه چرا انقد همه جا کثیفه بوی گ*ه همه جارو برداشته حیف اون همه زحمت ک براتو کشیدم همه اینارو با داد گفت خیلی اروم خواستم براش توضیح بدم که این کار من نیست که اجازه نداد و بلندتر از دفعه قبل سرم داد کشید تا ۱۰ دقیقه دیگه اینجارو برق میندازی شیرفهم شد؟؟؟ با تن صدای بلندش باعث شد چشمامو ببندم و بغضم و قورت بدم و به بخت سیاهم لعنت بفرستم
وقتی چشمامو باز کردم رفته بود خدایا مگه من چه کار بدی انجام دادم که اینجوری دارم مجازات میشم ازجام پاشدم و اومدم بیرون اتاق ، عموم همراه لیا و پسرعموم ( جیون) روبروی TV نشسته بودن سریال میدیدن و گاه گاهی هم میخندیدن توجهی نکردم و به سمت اشپزخونه رفتم و ازتوی کشو یه کیسه زباله بیرون کشیدم که با بوی خوب پاپ کرن برگشتم سمت اجاق زن عموم یه عالمه پاپ کرن درست کرده بود و همشونو داخل ظرف بزرگی انداخت و به سمت هال رفت حتی نیم نگاهی هم به من ننداخت چیزی نگفتم اما به شدت دلم میخواست ازاون پاپ کرنا بخورم کیسه رو گرفتم و اومدم سمت اتاق و شروع کردم به جمع کردن اشغالایی ک لیا ریخته بود بوی خوب اون پاپ کرنا گشنگی مو به حد رسوند از ظهر چیزی نخورده بودم معدم صداهای عجیب غریب میداد
وقتی اشغالارو جمع کردم در کیسه رو محکم بستم و انداختمش توی سطل زباله ای که توی اشپزخونه بود خواستم دوباره وارد اتاق بشم که زن عموم همونجور ک دهنش پر بود گفت : همه اشغالارو جمع کن و ببر بنداز بیرون به باشه ای اکتفا کردم و برگشتم کلی کیسه زباله روهم تلنبار شده بودن با زحمت تا دم در کشوندمشون و خودم رفتم تا پالتومو بپوشم .. کوچه خلوت بود و توی اون سرمای ماه ژانویه هیچکس بیرون نمیومد نزدیک سطل زباله بودم که دوتا گربه مشغول دعوا بودن با ترس بهشون نزدیک شدم چون از حیوونا میترسیدم اروم اروم قدم برداشتم و ازهمون جا کیسه هارو پرت کردم که به شدت باعث سروصدا شد خندم گرفت اما گفتم الانه ک همسایه ها بریزن بیرون و دوییدم سمت خونه.
کش و قوسی به بدنم دادم و دوباره پتورو روی خودم کشیدم صدای خندیدن خانواده عموم عصبیم میکرد خیلی بدبخت بودم ازبچگی زندگیمو مثل زندگی سیندرلا میدیدم همش توی کلفتی و کار بزرگ شدم اما این وسط چرا خبری از شاهزاده ام نبود؟ با این فکر لبخندی رو لبم اومد و توی دلم گفتم خیلی احمقی نکنه راستی راستی فکر کردی سیندرلایی توفقط از زندگی پرنسس ها بخش بدشانسی شو داری من حتی توی این دنیا لایق یه خانواده هم نبودم نه مامان دارم و نه بابا نه خواهر ونه برادر تنهای تنهام ازگوشه چشم چپم اشکم جاری شد
یاد اون شب کذایی افتادم وقتی که مرگ خانوادمو به چشم دیدم صورت پرخون پدرم و ناله های مادر حامله ام که کمک میخواست اما من جز گریه هیچ کاری نمیتونستم انجام بدم چرا اونشب من همراه خانواده ام نمردم؟ چرا باید من زنده میموندم که اینجوری اذیت بشم دلم برای مامان و بابام تنگ شده بود بازم مثل هرشب با چشمای خیس به خواب رفتم...
ادامه داستانم رو توی پارت بعدی میزارم منتظر پارت ۲ باشین ❤❤❤
امیدوارم خسته نشده باشین برای حمایت لطفا نظرتونو توی کامنتا ازمن دریغ نکنید تا پارت بعدی خدانگهدارتون☕
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی بود ...
بخشی از زندگی من هم همینطوری هست....
ممنون بابت داستان.....
1 ماه گذشته نمی خوای پارت بعد را بزاری 😢
عالی بود 😃 ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️
پارت بعدی 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍 😍
سلام عزیزم تو همون کسی بودی که اومدی تو ی تست من آبروی من بردی همون طو که تو بردی منم می برم بی ادب امید وارم به سزای کارت برسی 😠
عالی بود لطفا پارت بعدی را بزار
عالیییییییی
💖💖 خوشحالم ک خوشت اومده