خب بریم سراغ داستان از زبان شوگا : وقتی ماشین بنزینش تموم شد رفتیم تو اون خونه و .... (چون کلاسم داره شروع میشه دیگه زیاد طولش نمیدم) بعد ما گفتیم که : ماشینمون بنزینش تموم شده و جایی برای رفتن نداریم و بعد همه با هم پرسیدیم که : میتونیم تا فردا اینجا بمونیم و فردا بریم بنزین بگیریم ؟
ادامه داستان از زبان ا/ت : وقتی اونها اومدن و... بعد فکر کردم و گفتم : باشه مشکلی نیست من فردا دیگه میخوام برم بعد یادم رفت کلاهمو بگذارم و به سرعت به سمت اتاق خودم رفتم و اونجا در رو قفل کردم و فکر کردم که چیکار کنم و چاره ای نداشتم از قدرت توهم استفاده کردم که گوشام رو شبیه گوشای انسان ببینند .
ادامه داستان از زبان شوگا : اون دختر اجازه داد و من یِ لحظه فکر کردم که چرا میخواد گوشاش رو مخفی کنه ؟ چه دلیلی برای این کار داره ؟ و گفتیم که کجا بخوابیم و اون دختر گفت که اینجا اتاق زیاد داره ولی ۶ تا بیشتر نداره و تو هر اتاق یِ تخت یِ نفره داره ولی تو (شوگا) میتونی تو اتاق من که دو تا تخت داره بمونی و من هم قبول کردم
ادامه داستان از زبان ا/ت : وقتی رفتیم اتاق من میخواستم بخوابم که اون پسر از من پرسید که اسمت چیه ؟ من هم گفتم ا/ت هستم و اون هم گفت من هم شوگا هستم . و نمد کی بود که خوابم گرفت . ادامه داستان از زبان شوگا : وقتی دختره خوابید گوشیم رو برداشتم و تو اینترنت سرچ کردم که
چه معنی دار۶ که یِ نفر گوشس رو مخفی کنه ؟ ولی انقد آنتن اونجا بد بود که بالا نیاورد و من هم گوشیم رو خاموش کردم و کنار گذاشتم و بعد چند لحظه انگار داشت صورت اون دختر تغیر نیکرد و یهو دیدم که گوشاش عوض شد و
خب خب میدونم جای حساس کات کردم وای منتظر پارت بعدی باشید . دوستون بای بای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (1)