4 اسلاید صحیح/غلط توسط: A.em انتشار: 3 سال پیش 5 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
همه چیز عوض میشه ، منتظر باش...
2سال بعد
با ترس از هواپیما پیاده شدم ، نگاهمو توی فرودگاه چرخوندم عمیق نفس کشیدم اینجا کشوری بود که عاشقش بودم، کره!کره ی جنوبی سرزمین کیپاپ و کیدرام (😐بچه دوست داره خب)هرچند دوباره وارد یه بازی شده بودم(بچه ام بازی دوست داره)ولی تو این بازی قرار بود خودم برنده باشم و انتقام بگیرم از اون آدمایی که گند زده بودن به زندگیم باید انتقام رادمانو میگرفتم(بچه ام عاشق بوده ها)باید انتقام خانواده مو بگیرم(قضیه ناموسی شده)....
اما جدا از اینا میخوام زندگی کنم آروم و بی دغدغه(چه عجب سرعقل اومدی بچه؟)من توی المپیاد زیست مقام اول جهانی رو اورده بودم حالا قرار بود توی یکی از دانشگاه های سئول درس بخونم (بچم خرخونه)البته به علاقه هامم میرسیدم (چشم بسته غیب گفت)... . آروم توی خیابونا قدم میزدم وای اینجا همه چی قشنگ بود ، حتی خونه ی کوچیک نقلی من ، دانشگاهم وحتی تنهایی هام موهامو دوتا بافته بودم و روی هودی بلندم اندخته بودم ، برند گوجی خیلی باحال بود🙂
دلم میخواست همچیو فراموش کنم و اینجا و توی این دنیای جدیدم زندگی کنم و فراموش کردن سخت بود ، نمی دونم انتقام کار درستی بود یا نه ، شاید بهتر بود همه چی رو فراموش میکردم و زندگی مو سروسامون میدادم؟ به هرحال من ۳ سال از بقیه جلوتر بودم ، تصمیم گیری سخت شده بود ، همه چی سخت بود شاید بهتر بود منم صبر میکردم و به خودم استراحت میدادم اول وارد روتین خودم توی کره میشدم و بعد تصمیم میگرفتم ، نمیدونم شاید اینجوری بهتر باشه... .
کیم-جونگ-مین:فقط میخواستم از اون خونه دور بشم ، خانواده ای که توی شخصی ترین و احساسی ترین تصمیم یه فرد دخالت میکردن نمی تونستن بفهمن که من هیچ کدوم از دخترای آفتاب مهتاب ندیده ای که بهم معرفی می کردن رو نمیخوام من کسی رو میخواستم که عاشقم باشه نه که از روی طمع یا به خاطر موقعیتم سمتم بیاد کسی که خودش باشه نه برای جذب دیگران لباس بپوشه من از دخترای بی شیله پیله خوشم میومد مثلا مثل همین دختره ، (من از اول داستان اسم شخصیت اصلی مو نگفتم🙂 اسم ایرانیش *** ** *** و اسم کره ایش کیم میچا ، جونگ مینم داره میچا رو میگه) مثلا الان اگر دامن کوتاه و پیرهن میپوشید جذاب تر میشد؟ معلومه که نه اون با همین هودی بلند ، شلوار مشکی ساده و کلاه لبه دار مشکی فوق العاده بود، صبر کن ببینم!من دارم از یه دختر تعریف میکنم؟
* خب این دو عدد فرزند مظلوم خسته از زندگی و اطرافش انقدر توی فکر خیال و کلنجار رفتن با خودشون غرق شده بود که یهو( اوپس دوف بنگ) میخورن بهم و میچا از جونگ مین آویزون میشه (مودب باشین فکر بد نکنین)حالا هم جا اکلیلی میشه از این آهنگ ملایم ها پخش میشه خیلیم قشنگ*
کیم-می-چا:مطمئنم گونه هام رنگ گرفته بود ، تاحالا این جوری به یه غریبه نزدیک نشده بودم ، هرچند که آفتاب مهتاب ندیده نبودم و خیلی با جنس مخالف برخورد داشتم و چندین نفرم کشته بودم ولی این مدلی ... . یکم سخت بود به تته پته افتاده بودم [میچا:ام ... چیزه ... میشه ..منو ول کنین][جونگ مین:تو خیلی ... جذابی][میچا:یعنی چی؟ ببخشید میشه منو ول کنین؟](میدونم شبیه کیدراما شده😑) انگار نمیخواست ول کنه خیلی محکم منو گرفته بود البته که اگه نگرفته بود روی زمین ولو بودم ، نمیدونم چرا بهش گفته بودم ولم کنه که با مخ برم تو زمین؟آها اصلا فازم چیه؟ چرا اینجوری داغ کردم؟این چرا این جوری نگاه میکنه؟ببنم اصلا چند نفر الان ما رو دیدن ؟سریع خودمو جمع کردم هولش دادم عقب ، اطرافو نگاه کردم ،پرنده پر نمی زد ، نفس راحتی کشیدم نباید ولی خوشحال شدم که اونجا تنها بودیم!
4 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
عالی بید😻💖