۝𝑀𝑦 𝑎𝑛𝑔𝑒𝑙 𝑜𝑓 𝑠𝑎𝑙𝑣𝑎𝑡𝑖𝑜𝑛۝ پارت ⁴

«فردا صبح»از زبان مرینت:با صدای مارسل بیدار شدم.مارسل:دختر پاشو مدرست دیر شود غیبت میخوریا!از جام پریدم ،مرینت:یا خدا.مارسل:اروم باش بابا شوخی کردم !مرینت:تو منو اسکل گیر اوردی نه؟وایستا ببینم .افتادم دنبالش خلاصه که منو ساعت ۶ بیدار کرد گو.سا.له😐صبحانه خوردم برناممو اماده کردم لباس چی بپوشم؟ یه شروال سفید پوشیدم یه تیشرت سفیدم پوشیدم یه پالتو صورتی که مثل مانتو بود پوشیدم موهامو دوتیکی بستم. کیفمو تو دستم گرفتم چترم گرفتم رفتم پایین مارسل: مراقب باش ندزدنت دختر😂 مرینت:دی.وا.نه 😑از در رفتم بیرون. داشت بارون میومد پوتین مشکی که بابام برام خریده بود پوشیدم چتر باز کردم اروم اروم تا مدرسه قدم زدم.از زبان ادرین: کپ سبز یشمی پوشیدم با شروال کرم رنگ موهامو شونه زدم اعطر تلخی به خودم زدم چتر برداشتم با کیفم از پله ها رفتم پایین کتونی مشکی پوشیدم چتر باز کردم راه افتادم سمت مدرسه من سال اخرم بعد میرم دانشگاه😆راحت میشم به اسرار کاگامی توی مدرسه اون ثبت نام کردم البته نینو الیا هم اونجان تازه شاید اون دختره مرینتم ببینم.بارون خیلی شدید بود حس خوبی داشت چون هنوز گواهی نامه نگرفتم نمیتونم ماشین سوار شم مدرسه هم نزدیکه زود میرسم .

از زبان مرینت:سرم روی میزبود که یکی اومد کنارم نشست اول فکر کردم کاگامیه ولی.....

ببخشید کم بود گوشیم شارژ نداره😑برید بعدی چالشه

مسی کیوت 😊چالش:به نظرتون کی پیش مری نشست؟