فصل هاگوارتز𝑷6⚡🌸

خلاصه اسم فامیل شروع شد.دن:از چی؟هری:از ه همه شروع کردن نوشتن.هری:دن بخون دن:اسم:هانا فامیل:هانایی غذا:هانا پلو تام:هی هانا پلو نداریم.دن:داریم تو نخوردی.تام:باشه پس فردا مهمون تو هانا پلو.دن:چیزه باش😳هری:خب بگو دن:رنگ:هانایی حیوان:هانا حیوونه.هانا:هی!به من میگی حیوون؟😤و پاشد رفت.دن:ای وای صبر کن😟و پاشد رفت دنبال هانا رون:خب از ر هری:رون بخون.رون:اسم:رون فامیل:رون مرغی رنگ:رونی حیوان:رون مرغ.هری:آقا اصلا دوتا دوتا گروه میشیم.🙄رز و دونا باهم من و رون باهم مانترا و کاترینا باهم دیانا و دراکو باهم تامو کلی باهم سارا و ...با دیدن سارا گفت:سارا با هرکس دلش خواست☺سارا:منو کورالین باهم هری:خب آنجلا و آستوریا هم باهم.شروع کنیم؟

خلاصه هری گفت:۳و۲و۱ شروع کردن نوشتن قرار بود با دال باشه یدفعه دیدن صدای دادی از اونور میاد دیانا:آقا این(دراکو) منو اذیت میکنه.مانترا:این یه مشت دیگه میخواد😤هری:خواهر من آروم دختر باید مهربان باشد دانا و خوش زبان باشد گوید سخن فراوان با اینکه بی زبان باشد😐مانترا:فقط بخاطر تو😏دراکو از حرصش به دیانا گفت:برگه رو بده من.ایندفعه ما اول میخونیم.حیوان:دیانا.دیانا:چی گفتی؟دراکو:عع مگه اون دیانا نبود؟😐شکر خوردام با چشم بسته نگو که دیانا اینجا نشسته😟.ای وای یا حیوان نداشته مرلین🏃🏼‍♂️خلاصه قرار شد دفعه بعد اول تام و کلی بخونن با ی بود.تام:یک کیلو خیار.ناگهان دن از اونور اومد:هی یک کیلو خیار میوه نیست.🙄تام:چطور هانا حیوونه یک کیلو خیارم میوست😎کلی:راست میگه چطور هانا پلو داریم😑دن و تام دعواشون شد.خلاصه کلی پاشد گفت بیاید بریم خوابگاه من مفهومی برای این توضیح بدم☺(مفهومی بود😂فیزیکی نبود🤣)خلاصه تامم موافقت کرد.مانترا:ایندفعه اول منو کاترینا😑قرار بود با ع بنویسن مانترا:خب ع عینک هری اشیا.هری:جان!؟😳کاترینا:آقا اگر هانا حیوانه عینک هری هم باید اشیا باشه دیگه.هری:خب مینوشتید عینک.مانترا:🤦‍♀️😳کارتینا فکر کنم قاطی کردم برم بخوابم.کاترینا:منم میام😳خلاصه موندن سارا و کورالین و رون و هری و آنجلا و آستوریا قرار شد ایندفعه سارا بخونه و کورالین😂

سارا:اسم:کورالین فامیل:کامیابی غذا:کلم پلو هری:آخیش بالاخره یکی مثل آدم نوشت.😲سارا:حیوان کو...کورالین:سارا توهم؟سارا:نه وایستا...کورالین.عجبا میخواستم بگم کوآلا🤦‍♀️و دوید دنبال کورالین.آستوریا:خب منو تو و رون و دونا و رز و آنجلا موندیم هری.هری:خب بگو.آستوریا:خب اسم:مناسب فامیل:مناسب غدا:مناسب هری:ها؟آستوریا:مگه نباید جلو هرکدومو مناسب میذاشتیم؟آنجلا:راست میگه خودت گفتی😐هری:😐من کی اینو گفتم گفت باید با با حرفی که میگم کلمه مناسب بنویسی...😳از دست شماها چه ذهنای سمی پیدا میشن😳

دیگه خدایی زیاد نوشتم😂