
❤❤❤
از زبان آیو=رفتم داخل و با صحنه ایی که مواجه شدم عصبانی شدم😡😡😡شین هه گوشش هندزفری بود و داشت اهنگ گوش میداد🎵🎶با صدای بلند گفتم:شییییینننننن ههههههههه شین هه=زهر*مار چیه؟ گوشم پاره شد😡🤨 آیو:۱۰ساعته پشت در ایستاده ام هی در میزنم در رو باز نمیکنییی😡😡خوب شد کلید رو همراه خودم بردم وگرنه تو که در رو باز نمیکردی😡😡😡 شین هه:خوب ببخشید داشتم اهنگ گوش میدادم نشنیدم آیو:خیلی خوب ولش کن پدر کجاست؟ شین هه:با آقای جیمز شرکت هست آیو:اها باشه منم میرم شرکت شین هه:چرا؟ آیو:به تو جه؟ با پدر کار دارم شین هه:خیلی خوب منم میام بصبر تا برم آماده شم آیو:اوکی😑 (سه ساعت بعد) شین هه:هعی آیو خوابیدی؟ آیو:ها؟ چی؟ اینجا کجاست؟ من کیم؟😴 شین هه:باز تو توهم میزنی😑پاشو بریم دیر شد آیو:اوکی بریم😑🥱 (نیم ساعت بعد) آیو:رسیدیم پیاده شو🤗 شین هه:اوکی😑 رفتیم داخل شرکت من مستقیم رفتم داخل اتاق کار بابا اما نمیدونم شین هه چیشد🤨 از زبان شین هه=داشتم با آیو میرفتم داخل که به یه پسره بر خورد کردم😱
و اوفتادم زمین😑 شین هه:هی کوری مگه؟ نمیبینی؟ پسره:وای ببخشید خانوم متاسفم😯😕 شین هه:😑😑😑 پسره:عاام دست تون رو بدید بهم تا بلند تون کنم شین هه:لازم نکرده بزارم ببینم اصلا تو کی هستی؟🤨 پسره:من جعون جونگ کوک هستم دوست صمیمی جیمین☺😇 شین هه:عه؟ واقعا؟😯 جونگ کوک:بله😇☺ شین هه:اها من معذرت میخوام بابت بد رفتاریم🥺 جونگ کوک:اشکالی نداره🙂 شین هه:ممنونم من هم لی شین هه هستم خواهر لی آیو💞 جونگ کوک:عه شوما خواهر زن داداشم هستین؟😯 شین هه:بله جونگ کوک:اهاخوشبختم خانوم شین هه میتونم شماره تون رو داشته باشم؟ شین هه:بله حتما *********(مثلا شمارهش هست)جونگ کوک:ممنونم💞 شین هه:خواهش میکنم من دیگ برم دیرم شد فعلا👋🏻 جونگ کوک:عاام باشه برو فعلا👋🏻👋🏻
خوب تموم شد کیوتاا💞سعی میکنم پارت بعدی رو زودتر بزارم🥺شوما هم با لایک و کامنت هاتون بهم انرژی بدین❤
میدونم این پارت رو کم نوشتم اما خوب چون مریضم نمیتونم بیشتر از این بنویسم🤧🤒
مرصی که درکت میکنید❤💕
بابای👋🏻👋🏻👋🏻
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
خیلی خوب بود 😍🍫
مرصییی💞
عالی بود🌌🥺
مرصییی عاجوو💞💞
لعنتی یکم بیشتر بنویس رمانت عالیه بیشتر بنویس ولی خیلی زیاد نشه دیگه😛😍
چشم حتما سعی میکنم زیاد بنویسم مرصیی قشنگم💜💝