یکبار خواب دیدم با اعضا داریم میریم مشهد خونه مامان بزرگم. بعد مامان بزرگم داشت به جونگ کوک یاد میداد چطوری آش بپزه😂 تهیونگ و پسرخاله هم با هم رفیق شده بودن. بعد دختر پایین افتاده دنبال یونتان. جین و پایین هم سر اتاق داشتن دعوا میکردم😂😂 دختر خالم هم داشت جیمینو آرایش میکرد🤣
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
من یه بار خواب دیدم دارم با بی تی اس زندگی میکنم
خوابمو کامل یادم نیس ولی فک کنم داشتم غذا میپختم واسشون😂😂
بعد با جین و جیمین فک کنم لج کرده بودم هی ازضون فیلم میگرفتم اذیتشون میکردم بعد میخواستم تهیونگم اذیت کنم بعد تو خواب بخش گفتم نه تو رو اذیت نمی کنم و اونم حسابی کیف کرد و یه لبخندی به من زد
و همینجا بود که در اوج خواب سرفم گرفت و یهو زنگ گوشیم به صدا در اومد اون لحظه دلم میخواست خودمو بزنم😐
چقدر نوشتم💔
من خواب سم زیاد میبینم خواهر اما این خوابی دیدم نمیدونم غمگینه یا سم 😐
خواب دیدم که یکجایی بود همونجا که شوگا دیچتا رو پخش کرده بود یه عروس و داماد ایرانی بود هوا خیلی غبار الود بود غمگین بود کلا بعد کاربر های تستچی هم اومده بودن هرچی کاربر تستچی بود 😐 شکلشون کره ای بود بعد تو همون قصر یه دختره کره ای بود که لباس افسانه هارو پوشیده بود صورتی بود و عروس و داماد ایرانی روی یه برج خرابی نشسته بودن عاقد هم داشت ختبه عقد رو میخوند بعد همون دختره دوید رفت پایین مامانم داشت عدس پاک میکرد 😐💔
خوایم خیلی مسخره هست
چرا بغل نامجون رفتم مدرسه و تولدم بود جمینم با تکهونگ کیکو می خورم😐🤣🤲🤲
من یبار خواب دیدم شب یلدا اومدن خونمون خیلی سم بود
اسلاید یک داییم و جین سر اتاق دعوا میکردن و دختر داییم دنبال یونتان بود . کیبوردم دایی رو کرده پایین
چقد سمممممم🤣🤣
خواب زیاد میبینم ولی اینا سمی تر بودن