♚ꫝꫀ ɪs ᭙ɪᴛꫝ ꪑꫀ♔ پارت𝟰

𝐴𝑑𝑟𝑖𝑛💚#کارل خودشو یه جورایی موچاله کرده بود نمیدونم چرا!ادرین:کارل چیزی شده؟کارل:من تونستم مالک ایمیل پیدا کنم ولی...نینو:ولی چی؟کلویی:کارل اتفاقی افتاده؟الیا:بگو دیگه وگرنه همه اینجا سکته میزنیم.لوکا:کارللللل!!کارل:باشه بابا این ایمیل برا لوکاس کارونه!!ادرین:چی لوکاس کارون معروف؟؟مگه میشه؟پسر خودش پلیس بوده که! اصلا نمیشه..کارل:ادرین تو ایمیل خودشو داری ولی این ایمیل فرق داره من تونستم به پیامایی که براش میاد دست رسی پیدا کنم ببین اینارو..از توی پوشه که دستش بود چندتا برگه در اورد گذاشت جلوی ما..کارل:این پیرین تمام اسامیه که به این ایمیل پیام دادن همشون خلافکار های حرفیی هستن اون قاچاق م*وا*د میکنه از تریق داروها من شرت میبندم .تازه هرکی از قرص های این شرکت استفاده کرده بعد ۴ ماه معدش خونریزی کرده اصلا معلوم نیست چه کار میکنه همین امروزم اونده پاریس.ادرین:من که باورم نمیشه برگه هارو دو باره ردی میز گذاشتم از جام بلند شدمالیا:ادرین کجا میری؟ادرین:اگه کارل راست بگه تمام احتمالا درست باشه باید بیشتر در مورد خوانوادشون بدونیم هرچی نباشه مارسل پلیس بوده اونم درجه دار حتما دلیلی هستش.از کنار میز تلویزیون لپتاب خودمو اوردم نشستم رو مبل تک نفره همه بلند شدن اومدن دورم حلقه زدن....ادرین:ایناهاش خوب اینجا نوشته خوانواده کارون یکی از معروف ترین ها به حساب میاد .شرکت دارو سازی کارون معتبر ترین شرکت دارو سازی هستش این خوانواده در گذشته ۴ نفره بود ولی با مرگ پسرشو مارسل کارون به ۳ نفر تبدیل شد!ماریانا،لوکاس و مرینت کارون..کمی پایین تر زدم بادیدن عکس خوانوادگیشون خشک شدم مارسل میگفت یه خواهر داره ولی نمی دونستم همون دختره که ادرینا اونو خاله مرینت صدا میکنه!کلویی:اینن دختره ...یعنی خواهر ماسله؟ادرین: صد درصد خیلی شبیه همن فقط نمیدونم چرا مادر پدرشون خیلی فرق دارن نه؟نینو:اره. یکم فکر کردم یادم اومد ماسل یه گردنبند قبل مرگش بهم داده بود که گفته بود بدم به خواهرش.لبتاب بستم بلنشدم گذاشتمش رومیز .رو کردم به بقیه

ادرین:هرچی که هست باید بفهمیم درسته یانه باید مرینت کارون بیاریم پیش خودمون چوری که یادمه مارسل میگفت خواهرشم عاشق اینه که پلیش بشه ولی پدر مادرش نمیزارن مارسلم از خونه فرار کرده تا تونسته پلیس شه..کارل:من اصلا این مارسل ندیدم.الیا:ولی توی اون در گیری اون دختره که مارسل بغل کرده بود.ادرین:دقیقاً اون خواهرشه . لوکا:تو از کجا مطمعنی؟ادرین:یادت نیست اون رئیسشون بعدش دختره به زور از مارسل جدا کرد !کلویی:اره .ادرین:بعدم من رفتم طرف مارسل مگه نه؟همه با سر تعید کردن.ادرین:خوب اونجا به من امانتی داد گفت که هر وقت خواهرش دیدم بهش بگم اون(منظورش مارسله)همیشه مراقبشه.. رفتم سمت اون جعبه کدچیک که روی میز بود خوب اون برای منه وسایل با ارزش میزارم داخل با کلید بازش کردم از داخلش گردنبندی که مارسل بهم داده بود بیرون کشیدم رفتم سمت بچه ها.ادرین:مارسل اینم بهم داد گفت تنها چیزیه که میتونه ارومش کنه باید بدم بهش ولی چیه نمیدونم.الیا:یه گردنبند؟بازش کن از اون ساعت یاست.در باز کردم با عکسی که به چشمم خورد مات موندم!لوکا:چی شد؟همه اومدن بادیدن عکس خوشک شدن.الیا:این چه معنایی داره؟ادرین:یعنی اون دختر بیچاره داره الکی اذاب میکشه باید نجاتش بدیم .کارل:من که باورم نمیشه .ادرینا:داداشی چی شده؟همه سرمون رفت سمت چپ به بالای پله ها نگاه کردیم رفتم سمتش جلوش زانو زدم.ادرین:ادرینا قراره خاله مرینت نجات بدیم.ادرینا:چی یعنی خاله هم میاد پیش ما؟ اخ جوننننن من باید چه کا کنم؟ادرین:برای خاله یه چیزی درست کن اومد بهش هدیه بده باشه.سرشو تکون از پله ها رفت پایین رفت تور اشپز خونه.کلویی:باید اول محل زندگیشون پیدا کنیم .ادرین:من یه نقشه دارم همه بیاید.ℳ𝒶𝓇𝒾𝓃ℯ𝓉𝓉ℯ💖#سرم روی میز بود به تمام افراد نگاه میکردم کسایی که عاشق خلافن حاظر هستن براش جون بدن البته منم همچینم دلم میخواد پلیس شم برام مهمم نیست که داخل این راه بمیرم

الیس اومد جلوم:مری خوابی؟سرمو بالا اوردم بهش نگاه کردم.مرینت:نه کاری داشتی؟الیس:مرینت بابات خواسته برای معموریت یک هفته دیگه لباس طراحی کنی میتونی؟ سرمو تکون دادم لبخند زد رفت.من بیشتر طراح لباسم تا معاون یعنی بابام منو فقط به انوان معاون معرفی کرده که کسی جوم نخوره دست از پا خطا نکنه. ولش کن دفتر از تو کشو کشیدم بیرون مداد تراشیدم شروع کردم به طراحی کردن خداروشکر که فقط دوزدیه نمیخوان ادم بکشن . که در باز شد جک اومد داخل دستشو روی میز گذاشت بهم نزدیک شد .جک:سلام مری خانوم.مرینت:جک برو باید طراحی کنم کاری نکن که برم به بابا بگم.از فاصله گرفت.جک:فقط خواستم ترو به یه پارتی که امشب بر گذار میشه ببرم میای دیگه.مرینت:برو گرورتو گم کن دلم نمیخواد رنگ تو ببینم فکر این که من بیام از سرت بیرون کن.جک:باش ولی بدون تو برای من میشی حالا میبینم از در رفت بیرون رو اعصاب اه

تمام فالو فالو برید بعدی چالشه