

النا گوشیشو جا گذاشت بعد از چند دقیقه که النا رفت گوشیش زنگ خورد و جیمین برداشت از بیمارستان بود گفتن که جونگکوک تصادف کرده ، همه رفتن بیمارستان النا برگشت کمپانی چشماش قرمز شده بود که تو ماشین اینقدر گریه کرد جیمین منتظر النا بود که بهش بگه و با هم برن بیمارستان جیمین صداش میلرزید جیمین : الناا😥 النا : چی شده چرا صدات اینطوریه جیمین : جونگگگ کککوکک تصادفف کرده😭

النا افتاد رو زمین 😥 جیمین زنگ زد اورژانس و النا هم بردن بیمارستانه که جونگکوک بود اِما خیلییی نگران هردوشون بود النا بعد اینکه سِرُم زد حالش یکم بهتر شد ولییی هنوزم حالش خیلیییی بد بود و به شدت ناراحت بود و گریه می کرد 🥺 دکتر جونگکوک از اتاق اومد بیرون دکتر : متاسفانه پاس شکسته ولی زود خوب میشه النا : میشه ببینیمش ؟ دکتر : نه ، هنوز بی هوشه به هوش اومد میتونید برید ببینینش النا دوباره گریه کرد که یهو الیکا اومد الیکا : چی شده ؟ النا چرا داره گریه میکنه 😥 اِما : کمپانی بودیم که دیدیم جونگکوک نیست النا با ماشین تهیونگ رفت دنبالش نبود گوشیشم جا گذاشته بود که چند دقیقه بعد از اینه رفت از بیمارستان زنگ زدن جونگکوک تصادف کرده ، جیمین وایساده که النا بیاد بعد با هم بیان بیمارستان جیمین بهش گفت النا هم حالش بد شد النا هم آوردن بیمارستان الان یکم بهتره ولی انگار باز حالش خیلی بده دکترش گفت پاس شکسته الان داره گریه میکنه جیمین رفت برای النا آب گرفت ، جونگکوک تا ساعت ۲ شب به هوش نیومد النا خیلی نگران بود بدو بدو رفت تو اتاق جونگکوک النا به چشمای گِریون جونگکوک و صدا میزد جونگکوک دوباره عصبانی بود جونگکوک : چی شده ؟ النا : تصادف کردی دکتر گفت پات شکسته ولی خیلی زود خوب میشی جونگکوک : اون کی بود تو اتاق داشتی باهاش حرف میزدی ؟ النا : یکی از بچه های کمپانی اومد بهم گوشیمو داد و رفت 🥺 جونگکوک : یعنی تو با اون ....... النا : جونگکوک معلومه که نه چرا همچین فکری کردی ؟ پس بخاطر این رفتی

جونگکوک : من خواستم بیام پیشت دیدم گوشیتو ازش گرفتی عصبانی شدم و فک کردم با هم دوستین منم رفتم خیلییی تند رفتم و تصادف کردم 🤕 النا : من به غیر از تو با هیچکس دوست نیستم اینو مطمئن باش جونگکوک یه لبخند زد 🙂 جونگکوک : من خیلی دوست دارم 💕 النا : منم خیلییی دوست دارم 💞 الان خوبی؟ جونگکوک : پاک درد میکنه یهو دکترش اومد و معاینهش کرد دکتر : باید عمل بشه ، ولی نگران نباشین عمل خیلی ساده ایه ، فردا ساعت ۱۰ عمل میشه . النا خیلیییییی ترسید و نفس نفس میزد دکتر از اتاق رفت بیرون جونگکوک در حالی دراز کشیده بود دست النا رو گرفت جونگکوک : نگران نباش چیزی نمیشه 🙂 النا میخواست گریه کنه ولی جلوی خودشو گرفت النا دیشب همش پیش جونگکوک بود

بروو نتیجههه😍
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
مرسیییی این عشق اخر از همه باحالتر بود کیف مردم دمت کرم ❄
عالیییی بووود
عالیهههههه
مرسییی
بوژ، 🙂🌸🍶🥛💜💖🥛🤍🖤
عالییی پارت بعدیییییییییییییییی
چشم حتمااا
🕸️😎
سلام به همه اتحادیه آگوستدی و آیکو هستیم قصد ما متلع کردن شماست ایدل های محترم لطفا تا یک هفته جهت فروکشیه عصبانیت ممد زیر هیچ تستی تبلیغ نکنید زیرا مجدد تمام اکانت ها خواهد پرید و برای تمام شما دردسر میشود که مجدد فالور های خود را بدست بیاورید صاحب تست لطفا اگر تبلیغی دیدی آن را پاک کن زیرا اکانت خودت به باد میره
با تشکر
اره راست میگی
تستچی بخاطر این کمپانیا خراب شده