استیج که پدر را بکشونم بالا بره تو اتاق انتظارات یوجونگ : او سلام پسرا پسرا هم زمان : سلام یوجونگ جیمین : یوجونگ امروز بد موقع مزاحم نشدم که یوجونگ : نه اصلا کوکی : یورا هم امده اخه شنیده بودم که میخواین یورا را به فن ها معرفی کنید یوجونگ : بله یورا هم امده آر ام : ببخشید این رو میپرسم ولی سبک اهنگ کنسرت تون چی یوجونگ : سبکی که خیلی جیمین دوست داره { سبک موردعلاقه جیمین عاشقانه هست } آر ام : اهان چرا از روی سن امدی پایین الان فن ها میان فقط 5 دقیقه مونده یوجونگ : چون لاکسی که صندلیش 8 هست کار دارم یوجونگ در گوش پدرش میگه یوجونگ : این اولین و اخرین باری که من و یورا رو میبینی بعد کنسرت فردا ساعت 2 بعدظهر برات بلیط میگیرم برگردی اوکراین فهمیدی پدر : چرا چون از مادر جدا شدم و نمیخوام ایدل شی یوجونگ : دقیقا پس خوب به یورا دقت کن چون دیگه قرار نیست ببینیش پدر : ولی من حق داشتم از مادر جداشم یوجونگ : ولی حق نداشتی به مادرم خ.ی.ا.ن.ت کنی و از یک زن دیگه بچه دار بشی فهمیدی اقای هان پدر : من از اینجا نمیرم یورا از تو جدا میکنم یوجونگ : بچرخ تا بچرخیم اقای هان یورا : یوجونگ سوجون امده یوجونگ : س....سوجون یورا : اره یوجونگ : الان میام یک لحظه یک کاری دارم یورا : باشه یوجونگ : فکر کردی میزارم من رو دوباره به زور زن سوجون کنی پدر : میزاری خوب هم میزاری یورا : یوجونگگگگگگگگگگگگگگ یوجونگ : امدم از زبان جیمین : من بغل مرد شماره 8 نشسته بودم چرا انقدر حرف اینا
عالیییی پارت بعد please
لطفا پارت بعد بزارررر
👍👍💜خیلی قشنگه💜💜