چجوری عاشقت شدم؟⚡¹

part ¹⚡فصل۴⚡چجوری عاشقت شدم؟⚡

ماری-لباسامو عوض کردم و نشستم روی تخت انگاری خوابم نمیبرد رفتم و یک قهوه اسپرسو درست کردمو و خوردم هیچکس نیست بگه آدم عاقل قهوه بخوری بدتر خواب نمیری که! هییییی اومدم ادامه ی قهومو بخورم ریخت روی لباسم کرمم😶 رفتم لباسامو داخل مستر اتاق با خودم حرف میزدم و میشستم-اهه دختره دیوونه خ.ی.ر.س.ر.ت از.دو.اج کردی اینجا هنوز کوچولویی اونوقت کی میخواد یاد بچت بگه که دختر/پسر گلم ادم باید تمیز و پاکیزه باشه و اتاقارو کثیف نکنه کی باید یاد بده؟ که یهو...

دستی دور پهلو هام حلقه شد و گفت:معلومه کی یادشون میده باباشون-سریع شیر ابو بستم و خودمو چسبوندم بهش و گفتم-آدرین من خواب نمیرم -الان یکاری میکنم خواب بری ماری اونور خونه میدیوی ادرین اینور خونه یه وعضی شد که دیگه دوتاشون خسته شدن خودشونو پرت کردن روی کاناپه😶-خیلی خسته شدم الان دیگه خوابم میاد-یهو هر دو خواب رفتن🙂😴

ماری-🥱-خمیازه-با چشم های نیمه باز میره توی آشپز خونه و ابجوش میازه پنیر میذاره روی جزیره و مربا کره و عسلم همینطور بعد که چایی حاظر شد ادرینو بیدار کرد و باهم صبحانه خوردن ماری گف-ادرین من امروز با صبا میریم کافه-برو -خیل خب -منم امروز شرکت بسس -اوک

ماری-لباسامو عوض کردم و زنگ زدم به مینا ا گفتم که اماده بشه که بریم کافه اونم گف باش رفتیم کافه که مینا گفت-ماری...

خب خیلی جالب نبود پارت های بعد دیوونه کنندس😅 لایک و کامنت پلیز😃