پارت دو👭👐 😌❤ دوستش داشتید؟؟؟؟؟؟؟؟
متوجه همسایش شد که داشت برای بردن پیانو به داخل تقلا میکرد
-کمک میخواید؟؟
+میتونی؟؟😐
-هی اینجوری ضعیف نگام نکن حتی اگر نتونم بازم میشه دوتایی بلندش کرد😐
+باشع بیا مرسی
(هیچی دیگه بردن داخل😐)
تهیونگ همینجوری داشت به مچ نازک یورا نگاه میکرد و محوشون شده بود
-پیانیست هستید؟؟
یورا پرسید ولی جوابی نگرفت
-ببخشید....خوبید اقای تهیونگ
+ها...چی بله استاد پیانو هستم
-منم پیانو خیلی دوست دارم اما هیچوقت وقتش نشده که کلاس برم
+اینا فقط بهونس اگه دلت چیزی میگه فقط دنبالش کن
یورا با این جمله تهیونگ حس کرد که ی چیزایی از جادو میدونه چون این جمله یکی از اصل های مهم جادوعه
+خانم یورا...
-آه بله ببخشید
+میشه رسمی صحبت نکنید
-باشه😅
+حتما داشتی به چیز خوبی فکر میکردی
یورا که نمیدونست چی بگه یهو از دهنش پریدو گفت
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
20 لایک
جالبه، پارت بعد رو بزار🙂❤
عالیییییییی
منتظر پارت بعد🥲😔
عالییییییی