Our game فصل ۱ قسمت ۴ ماینکرفت

سلام من پس از چند ماه برگشتم با قسمت ۴ Our game ⁦ಠ◡ಠ⁩

این قسمت داستان ماینکرفته

آها راستی قول نمی دم دیگه غیب نشم ⁦( ´◡‿ゝ◡`)⁩

خب بریم سراغ داستان

خلاصه اتفاقاتی که قبل از شروع افتاد: آنانیشا بعد یک هفته دوباره همه رو آورد تو بازی اونم بازی ماینکرفت اولش کیومی یه مقدار غرغر کرد اما کسی نگاش هم نکرد

بازی که شروع شد هر کسی رفت سراغ کار خودش مائو افتاد به جون درخت ها افتاد و چوب ها رو داد دست آنانیشا ، آنانیشا با چوب تبر و کلنگ درست کرد تبر رو به مائو و کلنگ رو به میساکی داد میساکی هم افتاد به جون سنگ های توی زمین و به آنانیشا دادشون ،کیومی هم نمی دونست چی کار باید کنه مثل نوب ها خاک کند و بعد از کار های بقیه تقلید کرد همین جوری با دست چوب کرد بعد مثل نوب سگ ها رفت با دست سنگ بکنه اما دید نمیشه

بعدش هر کسی رفت سراغ یه کاری

آنانیشا با تبر به جون حیواناتی که گوشتشون خوراکیه افتاد مثل گوسفند که پشم هم برای ساخت تخت و می دهند . (خداییش حال می کنین چجوری گوسفند ساختم یعنی نمی گفتم نمی فهمیدین گوسفنده چیز یعنی نمی فهمیدن الکیه 😐😂)آنانیشا یک استک(یک استک معمولا معادل ۶۴ تا از یک چیز است) پشم نیم استک گوشت گاو یک استک گوشت گوسفند و ۱۲ تا گوشت خوک آورد .... مائو درختان و گل و گیاه هایی که سر راهش بود رو کند و ۲ استک چوب ۱ استک دانه و روی هم ۱۰۰ تا گل از نوع های مختلف گرفت ...... میساکی رفت تو غار ها و ۲ استک آهن ۱۲ تا مس ۴ تا طلا کلی سنگ و چرت و پرت که دربارش حرف نمیزنیم ۱۰ تا رد استون و چند تا دایمند پیدا کرد و کیومی فقط از دست گرگ ها(#مثل_کیومی_نوب_سگ_نباشیم_و_گرگ_ها_رو_نزنیم) و زامبی ها و اسکلتون ها و کریپر ها فرار می کرد و ۵۳ بار مرد 😐😂

در نهایت میساکی مائو و آنانیشا شب یه جایی برای خوابیدن داشتند اما کیومی شب داشت توسط یه مشت زامبی و کریپر و اسکلتون و عنکبوت زنده نشده کشته می شد میساکی و مائو و آنانیشا هم برای اینکه صبح بشه کیومی رو انداختن بیرون دوباره آوردن

خب این پارت هم تموم شد مرسی که تا اینجا خوندین یادتون نره لایک کنین و کامنت بزارید که چجوری بود و فالو کنید بااااااااااااییییییی