رویای عجیب part15

جیمین:رسیدیم خونه و من مستقیم به طرف مبل رفتم خیییلی خستمه انقد تو تونل وحشت شهربازی اینورو اونور شدم که موهام هیچ تفاوتی با موهای انیشتین نداره😑سکته هامو یه مروری میکنم:/...اون از صب برای خبر ویژگی های ا/ت....اون از سرکار پیش اعضا که همشون بخاطر ماجرای قبلی میترسیدن بیان پیشم😑...اون از شتابان شتابان تاب خوردنه ا/ت😐...ریش پشمکی🍡ترن هوایی🎢ماشین بازی😑✨کوفت زهرمار....ببینم چیزی رو جا انداختم؟؟؟؟😐هوفففف...هی همینجوری اومدم تو نفهمیدم ا/ت کجا رفته...کلمو اوردم بالا دیدم داره رِژه میره تو خونه هی اینور هی اونور...

جیمین:گوگولی چرا انقد راه میری بریم بخوابیم دیگه😐ا/ت:خواب چیه شکمم صدای هیولا در میاره از خودش گشنمه😦تو خودت نمیخوای چیزی بخوری؟؟جیمین:حق باتوعه انقد اتفاق افتاده که اصن حواسم به غذا نیس...چیزی نداریم که تو خونه😑غذا بخرم؟ا/ت:نههههه خودم درس میکنم(چی درس کنم؟؟؟)جیمین:واقعا میتونی درس کنی مطمئن باشم کمک نمیخوای؟یه چیزه ساده درس کن...من میخام یخورده شبو بازیه انلاین بکنم پس ساده تر از رامیونم داریم؟😐😂ا/ت:اره عالیهه الان درس میکنم یه چیز بگم...

جیمین:اره بگو چیزی شده؟؟😊ا/ت:من عاشق بازیه انلاینم میتونم باهات بازی کنم قول میدم پشیمون نمیشی از بازی بامن خیییلی حرفه ایم😌جیمین:اوه اوه اوکی ده دس باهات بازی میکنم اگه حداقل پنج تاشو بردی فردا هرکاری دلت میخواد میتونی بکنی با من یا خونه😂برنده ده دس مشخصه😌برو رامیونوتو درس کن که باید واسه برنده شدن دربرابر من زیاد تلاش کنی بدو برو عموجون جرر😂😂😂ا/ت:جیمینا نزار کل باغو جنگلو بیفتم دنبالت😐😂حالا میبینیم این همه پز نده اونوقتی که من برنده بشم بدجور ضایع میشی😌😂...

جیمین:اوهوم میبینیم چی میشه😌حالا اگه خانم کوچولو اجازه بدن میخام برم لباسامو عوض کنم بااجازه😂ا/ت:ایششش چقد از خودش تعریف میکنه اصن فک نمیکردم انقد پز پزی باشه😂😐بعد رامیون باید بهش نشون بدم کیم😌یه ربع بعد...جیمیناااااا رااامیون اماااادس منننن حمله کنم بهششش؟؟؟؟جیمین:وایسا خانم کوچولو الان میام😂ا/ت:یاااااا کم بهم بگو خانم کوچولوووو😐😤جیمین درحال نشستن رو میز😐:خب خانم کوچولویی دیگه😂ا/ت:خداوندا بخاطر صبر یعقوبی که بهم دادی ممنونم😠😤جیمین:خب خب جوششش نیار بخور😂