آجی اینم داستان از قلبت جین💜...
با کلافگی و حس گرمای زیاد از خواب دست کشید. این بار دومی بود که در هفته تب میکرد.
با پاهای بی جونش به سمت اینه قدم برداشت. رو به روی اینه وایستاد و دستی به سر کچلش کشید. دلش برای موهایی که شیمی درمانی ازش گرفته بود، تنگ
شده بود. الان باید به اورژانس می رفت ولی نمیخواست بره. دلش میخواست اونقدر تو تب بسوزه تا بمیره و به این رنج چند ساله هم برای خودش و هم برای جین پایان بده. دوباره به تخت برگشت و پیشونی داغش رو به بالشت خنک سپرد، اگه جین نبود اون اصلا به خودش اهمیت نمی داد و شاید الان نفس نمی کشید و خیلی وقت پیش شکست خودش رو در برابر سرطان قبول می کرد. ولی به خواست جین و برای جین قوی موند.
سرمای بالشت در مقابل گرمای پیشونیش کم آورد و به داغی رسید.
کم کم هوشیاریش رو از دست می داد.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
51 لایک
من 1000000000000000000 میدم
چون یه فیک بلاخره تونست اشکم رو در بیاره 😂
واییییی چه خوب بوودددددد
100000000000
ممنونن♡
خدا شاهده گفتم خوب اینو نخوندم بیام بخونمش
اولشو خوندم خوشحال که نخوندمش
بعد یادم افتاد قضیه اش از چه قراره
برام فرستادی اینم
یکی جدید بنویس تا بخونم ╥﹏╥
قشنگ با ذره ذره وجودم دردو احساس کردم
تا ببینم چی پیش میاد یه سری چیزا به ذهنم رسیده ولی خب در هم و بر همه کی بیاد بنویسه...
میسییییی
توواقعاشگفتانگیزیدختر-!😄💜
اینخیلیبیشترازچیزیکانتظارداشتمقشنگبود-!💕
مرسی اجی😆💜
هقق عالی
ممنون😃💙
خواهش گلم🍇🙏🏻
💙💙
عالی بود ❤🥺
معلومه ۱۰۰۰۰میدم😄
😃💜💜
انقد عالی بود که از ۰ تا ۱۰۰ بهت نمره ۱۰۰۰۰۰۰۰۰ رو میدم
ممنون😃💜
😉😉
خیلی خوب بود❤😜
ممنون😃💜
گفتی تک پارتی جدید میزاری. چرا نزاشتی؟
گذاشتم...
با اینکه چیزی نداره ناظرا ردش کردن😕
الان یکی دیگه رو میذارم
اصلا حواسم نبود اونم دارم...
ولی به نظر خودم خوب نشده تا ببینم نظر شما چیه😅💜
چقدر مسخره. تستچی الکی الکی حذف میکنه. حالا دوباره بزار
تو صف بررسیه😄
منتشر شد😄💜
سلام
اکانت ستایش پریده
ورد ولید بیوتی رو میگم یا همون زن جین قبلی
گفت به اجیام بگو
خواستم بهت اطلاع بدم ادمین جان
سلام
اها...💔
ممنون
خواهش میکنم
💜💜