اگه معرفی قبل رو خونده باشید میدونید که کی چه شکلیه و چه اسمی داره و یا... 🍁لایک و کامنت یادتون نره😘
روزی بود که این چهار تا دوست مهربان باهم قرار بود به مسافرت (شمال) بروند اما قبل از مسافرت میخواستن به رستوران بروند تا کمی حرف بزنند و بفهمند وسایلی که مهم است در خانه جا نذاشتن همه چی خوب پیش رفت تا اینکه راه افتادن وسط راه شمال دیدن که جاده بسته شده همه تعجب کردن چرا اخه بعد دیدن یکم جلو تر تصادفی شده گفتن که باید بریم خانه شاید تا شب هم جاده بسته باشه رفتن خانه و فردا بود که قرار بود دوباره راه بیوفتن راه افتادن جاده باز بود خوشحالی کردن تا رسیدن به شمال
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
1 لایک
اینم پارت اول که بهتون قولشو داده بودم💙💚💜
ماری لطفا کتابی ننویس امیانه بنویی