
خب این داستان کاملاً از داستان های دیگم جداست خب بریم بخونیم
خب خب خب من برگشتم با یه داستان جدید داستان درباره ی پسر ۱۳ ساله هست که ...................وایسید وایسید اگه همه رو اول بار بگم که داستان مسخره میشه برید خودتون بخونید :
سلام اسم من الیوس ۱۳ سالمه و یه خواهر کوچکتر دارم که دو ماه ازم کوچک تره با یه برادر کوچکتر که اونم ۵ ماه ازم کوچک تره ، پدرم وقتی ۸ سالم بود تصادف میکنه و میمیره ، مادرم هم کارمند یه شرکت دارو سازیه اون از ظهر تا شب سره کاره برادرم و من و خواهرم تو یه دبیرستان نزدیک خونمون درس میخونیم . من معمولاً دوست دارم بعد از ظهر با دوچرخه برم تو حومه ی شهر و بگردم و تنها باشم بعضی شبا هم میرم و به ماه خیره میشم اسم برادرم توماس و اسم خواهرم آنیله و بهترین دوستم اسمش لوک هست خب داستان از اونجایی شروع میشه که :
یه روز وقتی که از مدرسه برمیگشتم با لوک قرار گذاشتم که با هم بریم به اون ساختمان ممنوعه که بیرون شهره برادرم و خواهرم رو رسوندم خونه لوکم که خونشون نزدیک ما بود رفت تا یه چیزی بخوره و لباسش رو عوض کنه خودمم رفتم تو اتاقم و لباسم رو عوض کردم اتاق من طبقه ی بالاست و اتاق خواهرم طبقه ی پایین و زیر اتاق منه اتاق برادرم هم رو به رو ی اتاق منه
لباس عوض کردم و از یخچال یه چیزی برداشتم خوردم و دوچرخمو برداشتم و رفتم در خونه ی لوک ، لوک آماده بود که بریم با هم دیگه رفتیم به ساختمان ممنوعه وارد شدم ساختمان کاملاً خالی از سکنه بود لوک : آخه این ساختمون خرابه به چه دردی میخوره یهو یه صدایی اومد لوک : اون چی بود الیوس :نمیدونم بیا بریم ببینیم ....اونا میرن دنبال صدا و یه مرد که لباس ضد رادیو اکتیو پوشیده رو میبینن که میره تو یه آسانسور مخفی
اونا میرن داخل آسانسور و روشنش میکنن آسانسور اونا رو به طبقه ی منفی دو وقتی به اونجا میرسن کلی دانشمند و مانیتور هایی که یه سری عکس از یه گرگ و یه مارمولک و یه آفتاب پرست بود قرار داشت یه دفعه یه مرد از آسانسور وارد شد اون مرد گفت من مامور دولتم و از سازمان ملل متحد اومدم گزارش شده اینجا فعالیت های خطرناکی از طرف دولت آمریکا انجام میگیرد ...........
امیدوارم خوشتون اومده باشه تا پارت بعد خدا نگهدار حتماً کامنت بزارید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
من تناقض رو میخونم اینم میخونم هر دو عالیه
به داستان منم سر بزنید
باشه ممنون
باحال بود
ممنون
جالب بود ادامه بده
باشه حتماً
خیلی باحال بود
ممنون